اتفاقات اتفاقی :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

اتفاقات اتفاقی

پنجشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۲۳ ب.ظ

سلام

اصلا به این اتفاقات اتفاقی که تعداد اتفاق افتادن‌شان انگار رو به ازدیاد است کاری ندارم -علی‌الحساب فعلا- اما آن‌چه شاید قابل توجه باشد این است که:

وقتی اولین ‌بار این اتفاق اتفاق افتاد در سایتی دیدم که نویسنده‌ای گشته و پیدا کرده بود در کلام امیرالمومنین علی علیه‌السلام خطاب به یکی از فرماندارانش که: «با آن‌ها مصافحه کن که مصافحه باعث چنین می‌شود و چنان» (نقل مضمون). و استفاده کرده بود که این اتفاق اتفاقی با توجه به فرمایشات امام علی علیه‌السلام چیز بدی نیست که طرف مقابل، های و هوی راه انداخته که بیایید و ببینید چه اتفاقی اتفاق افتاده است. با این هم کاری ندارم که آیا این استفاده از این روایت برای توجیه این اتفاق درست بوده یا نه. گیرم که اصلا درست و حق با نویسنده‌ی محترم. بحث در جای دیگری است.

نکته‌ این‌جاست که برخی هنگامی که روایتی، حدیثی، آیه‌ای و یا واقعه‌ی تاریخی‌ای منطبق بر نظرشان باشد استفاده از آن را برای توجیه نظرشان بلااشکل می‌دانند و اتفاقا آن واقعه، حدیث و آیه می‌شود حجت شرعی برای نظر و عمل‌شان. اما اگر روایتی، حدیثی، آیه‌ای، واقعه‌ی تاریخی‌ای منطبق بر نظرشان نباشد و طرف مقابل علیه‌شان استفاده کند زیر بار قبول استدلال نرفته و می‌گویند این مقایسه‌ی تاریخی و انطباق این کار، عمل، نظر و شخصیت که ما طرفدارش هستیم با این روایت و آیه و... اصلا و اصولا صحیح نیست. مثلا می‌گویند مگر می‌شود کسی را علی علیه‌السلام دانست و دیگری را معاویه و یا یکی را حسین علیه‌السلام و آن‌یکی را یزید؟ چطور جرأت می‌کنید که مردم عادی را با این‌ها مقایسه می‌کنید؟ 

اولا اگر کار انطباق روایات و آیات و اتفاقات تایخی بر مسائل روز کار صحیحی است دیگر فرقی نمی‌کند این کار را ما بکنیم یا طرف مقابل. و اگر ناصحیح است خود ما هم نمی‌توانیم برای توجیه و مدلل‌کردن کارمان از آن استفاده کنیم، ایضا طرف مقابل.

ثانیا مغالطه‌ی کوچک و جمع و جوری که در این استدلال نهفته این است که وقتی روایتی، حدیثی، آیه‌ای و یا واقعه‌ی تاریخی‌ای نقل و با اتفاقی شبیه به آن مقایسه می‌شود به معنی آن نیست که طرف خوب داستان -از نظر استفاده‌کننده- با علی علیه‌السلام و طرف بد -از نظر استفاده‌کننده- با یزید و معاویه مقایسه شود. چه اینکه این مقایسه قطعا باطل است. بلکه معنای آن این است که "رفتار امروز" با "رفتار علوی" و "رفتار معاویه‌گونه" و "رفتار حسینی" با "رفتار یزیدی" مقایسه می‌شود.

واضح است که تا دنیا دنیاست، رفتار علوی و حسینی و رفتار معاویه‌گونه و یزیدی وجود دارد و این سنگ محک، تا همیشه‌ کار می‌کند و کهنه‌گی‌بردار نیست. یعنی ممکن است ما علوی باشیم یا معاویه‌ای، حسینی باشیم یا یزیدی. نه اینکه علی علیه‌السلام باشیم و حسین علیه‌السلام و یزید و معاویه. این همان مطلبی است که در جمله‌ی مشهور «کل ارض کرببلا و کل یوم عاشورا» نهفته است که جناب سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی به خوبی به آن  پرداخته است.

ثالثا وقتی روایتی، حدیثی، آیه‌ای، واقعه‌ی تاریخی‌ای نقل می‌شود و در برخی جاها یا در تمام آن خود و عمل‌مان را -وجدانا- با یک‌طرف قضیه هم‌نظر و هماهنگ‌تر حس می‌کنیم معلوم است یک‌جای کارمان درست یا یک‌جایش می‌لنگد دیگر. وگرنه احساس یکی‌بودن با یک طرف قضیه چرا؟ به قول امروزی‌ها همزادپنداری‌مان به سمت خوب یا بد قضیه می‌کشد و این هم یعنی کمی شباهت بین ما و خوب یا بین ما و بد. این هم که ناراحتی ندارد. اگر به سمت خوب داستان کشبده می‌شویم یعنی شباهت‌مان به آن طرف و اگر به سمت بد کشیده می‌شویم یعنی شباهت‌مان به آن طرف بیشتر است. در هر دو صورت باید خدا را شکر کرد. چون یا شبیه خوب‌هاییم که چه از این بهتر، یا فهمیدیم که بدیم و باید شبیه خوب‌ها شویم و این هم نعمتی است که خدا فرصت برگشت به ما کرامت فرموده است.

خلاصه اینکه این کار یعنی استفاده‌ی ابزاری از آیات و روایات و وقایع تاریخی و اصطلاحا مصادره به مطلوب‌کردن آنها برای خودمان، تفکرمان، گروه‌مان همان تفسیر به رای است که به شدت از آن نهی شده است و جایگاه بدی برای مفسرین به رای در قیامت پیش‌بینی شده است.

والسلام

 

نظرات  (۲)

بینید ! خیلی وقتا آیه ها و روایات و احادیث رو آدم ناخوداگاه با خودش و اطرافیا منطبق میکنن...  مثبتش عب نداره !! 

بیا ببین عکس خونوادگی داعشی ها رو !! اگه حسش بود مارو لینک کن.
پاسخ:
سلام
حالا چرا خبیث؟

بحث در تطبیق خودآگاه یا ناخودآگاه نیست
بحث اصلی در اصل تطبیقه که یا درسته یا نادرست
برخی‌مون اگر طرف خوب داستان باشیم درست می‌دونیم
و اگر طرف بد داستان باشیم نادرست

و...

به هر حال ممنونم از عکس‌العمل‌تون
موفق باشید
یاعلی
سایت پرمحتوا و عالی ای دارین واقعا!
....
از وبلاگم دیدن کنید
موفق باشید
یاعلی
پاسخ:
سلام
ممنونم

چشم ایشالا
یاعلی مدد
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه