الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها (با صدای استاد موسوی گرمارودی)
دوشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۴۱ ق.ظ
الا یا ایها الساقی! ادر کاسا و ناولها!
که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها!
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید. آری
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها؟
به بوی نافهیی کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب زلف مشکینش چه خون افتاد در دلها!
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل –
کجا دانند حال ما، سبکباران ساحلها!
مرا در منزل جانان چه امن عیش؟ چون هر دم
جرس فریاد میدارد «که بربندید محملها!»
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید،
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها.
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها