نذار دیر بشه... !!! :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

نذار دیر بشه... !!!

دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۸۸، ۰۷:۵۹ ب.ظ


می‌گن نیست دعایی که مستجاب نشه! می‌گن برای استجابت یک دعا بایدکارد به استخونت رسیده باشه! می‌گن باید از تهِ تهِ دلت دعا کنی! می‌گن باید تو دعاکردنت سمج باشی و پشت‌کار داشته باشی! می‌گن باید دلت سوخته باشه یا لااقل شکسته باشه! می‌گن باید شرایط استجابت دعا رو فراهم کنی! می‌گن باید برای خدا، واسطه ببری! می‌گن باید به یه چیزی متمسک بشی! می‌گن باید ناله و تضرع کنی! می‌گن باید امیدت واقعا از غیر خدا بریده شده باشه! می‌گن باید امیدت رو از غیر خدا ببری! می‌گن باید یه وقت خوب رو برای دعاکردنت انتخاب کنی! می‌گن سحرها، تو ولادت ائمه یا شهادتشون، تو ماه رجب، شعبان یا مخصوصا ماه رمضان، یا محرم امام حسین‌(ع)...! و... و... .
خنده‌ام می‌گیره، گریه‌ام می‌گیره، عصبی می‌شم، اعصابم خورد می‌شه، ناراحت می‌شم، حوصله‌ام سر می‌ره: یعنی از اول عمرم تا الان، یا از وقتی که (یه کوچولو) فهمیده شدم تا امروز، حتی برای یکبار هم نشده که این شرایط با هم جمع بشن تا من فقط یه حاجت، فقط یه حاجت، از خدا بگیرم؟!! یه حاجت!
می‌گن از تو همه‌ی شرائط دعا فقط و فقط، همون کاردِ به‌استخون‌رسیده و دل شکسته –البته واقعیش- رو داشته باشی تمومه! اما یعنی تا امروز حتی یه ترک رو دل من نخورده؟ حتی صدای شکستن هم نداده؟...
یاد اون پیرمرد می‌افتم که تو اون امام‌زاده، دست رو سینش گذاشتن و قرآنی رو که تا اون موقع حتی نمی‌تونست بخونه، چنان تو سینه‌اش جا دادن که آخر عمر حسرت می‌خورد چرا مردم، فقط از تلفظ و چگونگی قرائت آیات سوال کردن اما از شان نزول و تفسیر و تاویل، نه؟!!!
یاد اون دزد می‌افتم که با شنیدن آیه‌ای از قرآن، زندگی‌اش زیر و رو شد، با شنیدن یک آیه، اونم در حین دزدی کارش رسید به جایی که شد از عباد زمان!
یاد بُشر می‌افتم که یه پیغام از طرف امامش، چنان تکونش داد که تازه از اون موقع شد بشرحافی! یاد اون مرد بت‌پرست می‌افتم و موسی؛ یاد اون مرد که اصلا هیچ چی رو نمی‌پرستید و موسی، که خدا بهش پیغام داده بود: هرجا بری و هرکاری بکنی بازم تو بنده‌ی منی و من خدای تو! یاد اون مرد می‌افتم که اصلا فراموش کرده بود حاجتش رو به امام‌رضا(ع) بگه اما آقا دم رفتن صداش زدن: فلانی! مگه چیزی از ما نمی‌خواستی؟ و... و... و... .
چقدر سخته برام جمع کردن این حکایات و شرائط استجابت دعا! می‌دونم این‌جور نوشته‌ها و حرف‌ها تو طایفه‌ی اهل دل و سیروسلوک و عشق‌بازی با خدا، از اون جهت که ناله داره و رگه‌های نارضایتی، خیلی خیلی سطح پایینه و اسباب خجالت که این چه طرز حرف‌زدن با خداست؟ اما... اما... اما...
اما می‌دونم که خودش می‌دونه که تو این نوشته و حرف‌ها چه چیزایی خوابیده. آیا وقعا نارضایتیه یا نه؟
یعنی می‌یاد روزی که من هم...؟؟؟ خدایا! اجازه نده دیر بشه! اجازه نده دیر بشه!
من... می‌دونی من کی‌ام ؟؟؟
الهی اعتذاری الیک اعتذار من لم یستغن عن قبول عذره؛ فاقبل عذری!
الهی ان حرمتنی فمن ذا الذی یرزقنی؟ و ان خذلتنی فمن ذا الذی ینصرنی؟ ...
اینها صفات منه! نه اون‌جوری که علی(ع) می‌گه: بر عذابت صبر می‌کنم؛ فکیف اصبر علی فراقک؟
خدااا!!! نذار دیر بشه! ...
یاعلی
 
پ.ن:
این نوشته رو تو کاغذام پیدا کردم. تاریخش مال دوشنبه 13 شعبان 1427؛5/6/1386 بود؛ اما انگار مال همین روزا بود...



  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۳)

خیلی خیلی عالی بود .رمز موفقیت شما چیست
سلام کیمیا جان ما بنده ها یکم نه شکر هستیم هر وقت به مشگل میرسیم یادى از خدا میکنیم، اما خدا بزرگ و مهربان هست چون در هر شرایط ما رو کمک میکنه. همیشه خدا دعا ها رو اجابت میکنه اما وقتى کرد به ostekhonet میرسه بیشتر متوجه میشى که خدا چقدر دوست داره. یا حق
  • توسط:مرضیه
  • من که فکر میکنم شرایط استجابت دعا چیزی جز این لحظات نیست...لحظاتی که گفتین و همه ما میدونیم و همین لحظاتی که شما در نوشته تون خلق کردین..اینکه آدم بدونه که کی هست.. و در واقع هیچی نیست..!!به قول این نوشته کارد به استخون برسه ..اونوقته که می شکنی و صدای استخونت رو می شنوی ..چقدرر لحظه ی نابی میشه..مناجات "خمس عشره " خیلی زیباست ..دعای "صباح امیرالمومنین" خیلی زیباست ..(یه روز صبح شنیدم روبروی خانه خدا این دعا رو یه زوج عرب شیعه می خوندند و اونموقع بود که معنای شیعه بودن رو فهمیدم و برای خودم ...!)و همون دعای کمیل // به نظرم کافیه که آدم بگه "الهی و ربی من لی غیرک .."همین !این لحظه ها هم میشه شکست ..لا حول و لا قوه الا بالله علی العظیم ..
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    هدایت به بالای صفحه