نورسیده [تاریخ اولین انتشار: 1385/03/01]
جمعه, ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۲۴ ق.ظ
چند شب پیش که برای مناجات بیدارم کردی
مثل چلیپایی بودم که محکوم چیرهدستی یه خوشنویس ماهر شده
یا مثل بوم باکرهای که زفاف قلم را لذت میبرد
تو یه نسیمی من دشت تازهبالغ
یه لباس حریر که همهی وجودم از احساست لبریز شده بود
اشک داشت چشمهامو منفجر میکرد و بغض گلوم رو پاره
یکی داشت نقاشی مریم و اون فرشته رو برام آیهآیه میکشید
شرمی مقدس هر چه داشتم رو قی کرد
و ضعف شدیدی در من قوت گرفت
حالا چند روزه که میل زیادی به سیب و انار دارم
بعضی وقتا سیب سرخی ساعتها منو به خودش دعوت میکنه
و من بار شیشهای از جنس جلوه دارم
خدایا! از شبهای عقیمی که داشتم توبه میکنم.
نویسنده: "شمع"