نگاهی به زندگی مرحوم نجمه زارع :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

نگاهی به زندگی مرحوم نجمه زارع

جمعه, ۱۵ دی ۱۳۹۱، ۰۲:۲۸ ب.ظ

نجمه زارعنجمه زارع در 29 آذرماه 1361 در شهرستان کازرون از شهرهای ریشه‌دار ایران واقع در استان فارس به دنیا آمد. شش ماه پس از تولد وی خانواده‌اش به‌ سبب ادامه‌ی تحصیلات حوزوی پدر در قم سکنی گزیدند. نجمه در خانواده‌ای فرهنگی و مذهبی – پدر و مادر وی هر دو در مدارس قم تدریس می‌کردند و اکنون بازنشسته هستند، همچنین دایی و پدربزرگ او هر دو به درجه‌ی رفیع شهادت رسیده‌اند که بعدها نجمه چند شعر برای ایشان سرود -  بالیدن گرفت و از همان آغاز نشانه‌های شاعرانگی را در رفتار وی با دیگران می‌شد دید. او دوران دبستان را در مدرسه‌ی «اوسطی» قم گذراند و دوران راهنمایی و دبیرستان را به ترتیب در مدارس «نرجسیه» و «شهدای چهارمردان» پشت سر گذاشت. طی سال‌های 79 تا 81 در دانشگاه همدان به تحصیل در رشته‌ی عمران پرداخت. در بهار 1384 با عباس محمدی (ایشان هم شاعر می‌باشند) ازدواج کرد و سرانجام به صورت با اشتباه پزشک معالجش پس از 5 روز اغما در تاریخ 31 شهریور 1384 دارفانی را وداع گفت. گفتنی‌است مدفن مرحوم زارع بهشت‌ شهدای کازرون می‌باشد.

[در 20 کنگره سراسری شعر کشور به عنوان نفر برگزیده انتخاب و معرفی شده بود (+).] از نجمه زارع تا کنون دو عنوان کتاب با نام‌های «عشق قابیل است» و «یک سرنوشت سه حرفی» به چاپ رسیده‌ است. کتاب «عشق قابیل است» توسط انتشارات فرهنگ مردم (اصفهان) به انتخاب خود شاعر صورت گرفته و طرح جلد را علی داوودی کار کرده ‌است. گفتنی ‌است که پشت جلد این کتاب عکسی از نجمه زارع درج شده با غزل نام‌آشنای او:

«خبر به دورترین نقطه‌ی جهان برسد...».

و آنچه که حسرت مخاطب را می‌افزاید این‌ است که متأسفانه ایشان نتوانست حتی شاهد چاپ این کتاب باشد که شرح مختصری از ماوقع و مراحل و وقفه‌های چاپ کتاب مذکور در مقدمه‌ی همان کتاب که به قلم عباس محمدی می‌باشد آمده‌است.

نجمه زارعاما در خصوص کتاب دوم «یک سرنوشت سه حرفی» توسط نشر شانی (مجید صالحی) چاپ شده که تمامی اشعار زنده یاد نجمه زارع  را در برمی‌گیرد و جالب اینکه عنوان این کتاب قرار بود عنوان کتاب اول باشد که خود این تغییر نام هم جالب است و در مقدمه‌ی عشق قابیل است آمده‌ است. بی‌شک مخاطبان جدی شعر امروز بالاخص غزل جوان با خواندن کتاب‌های زارع، طراوت و پویایی را حس خواهند کرد و نگاهی نو به زندگی خواهند داشت. (+)

ویژگی‌های غزل او از زبان آقای مرزبان چنین است:

"غزل وی از نگاه غزل‌سرایی که در منطقه‌ی مرکزی کشور رایج است، اثر می‌پذیرفت. غزل زارع با ویژگی‌های خاصش مثل: سپید خوانی ردیف یا چینش کلمات یا استفاده از دایره‌ی واژگانی که بیش‌تر می‌توان گفت فضایش به فضای شعر مدرن‌تر می‌خورد، در چارچوب شعر کلاسیک به بهترین وجه، خود را نشان می‌داد. زبان ویژه و دایره‌ی واژگانی مخصوص خود را داشت. اگر بیش‌تر زنده می‌ماند، به سبک خاص شخصی‌اش تبدیل می‌شد.. باید درباره‌ی خصوصیات اخلاقی و تاثیر آن در شعرش گفت. وی بسیار باوقار بود و محجوب و سنگین که این ویژگی‌ها به کلمات و شعرش هم منتقل شده بود. در شعرش عصیان می‌کرد، ولی شعر زارع هیج‌وقت از دایره‌ی وقار خارج نمی‌شد. " (+)

نظرات  (۴)

خدا لعنت کنه اون‌پزشک‌گوساله رو روحت شاد بی شک هم ردیف فروغ و سیمین و پروین هستی

پاسخ:
خدا رحمت‌شون کنه
واقعا شاعر قوی‌ای بودن ایشون

حالا شما فحش ندین لطفا :)

روحت شاد 

حیف که عجل مجال سرودن را از تو گرفت

از کدامین مخزن ادب نوشیدی که چنین عاشقانه و ملموس میسرودی ناکام وطن 

 

پاسخ:
غریق رحمت الهی باشند
  • مــَــنــــــَـــــــــم‌پــــــَـــــروَردِگــــــــٰـار
  • نشسته‌ام ب در نگاه می‌کنم…

    دریچه آه می‌کشد!

    تــــــــــُــــــو از کدام راه می‌رسی؟!…

    هوای دیدنت… .  .   .

     

    ٭

     

    جوانی‌ام

    در این امید

    پـــیــــــــر شد…

    نیامدی؛

    و دیــــــــر شد!…

          پــــــَـــــروَردِگــــــــٰـار

    پاسخ:
    ترسم که بیایی و من آن روز نباشم
    آنقدر تنهایم که حتی دردهایم ...دیگر شبیه دردهای هیچ کس نیست... *روحت شاد نجمه عزیز*
    پاسخ:
    غفر الله لنا و لها
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    هدایت به بالای صفحه