آیا قدمت تسنن از تشیع بیشتر است؟
پرسش:
تاریخ تشیع به صد سال پس از رحلت [رسول خدا (ص)] و دوران امام صادق (ع) میرسد که او را رئیس مذهب و فقه جعفری مینامند، اما تاریخ تسنن به پس از رحلت [رسول خدا (ص)] میرسد... پس اصالت و حقانیت آن بیشتر است!
پاسخ:
این که میگویند: «تاریخ اهل سنّت به بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) بر میگردد، سخن درستی است. چرا که در زمان حیات آن بزرگوار فرقه یا مذهبی به نام اهل سنّت وجود نداشت. بلکه پس از رحلت ایشان آنانی که حکومت را در اختیار گرفتند تغییرهایی در اصول حکومت و برخی دیگر از احکام به وجود آوردند و پس از خلیفهی دوم از امیرالمؤمنین (ع) گفتند: شما خلافت را به دست بگیر، مشروط بر این که بر اساس کتاب خدا و سنّت شیخین عمل کنی و ایشان نپذیرفتند. از آن پس کسانی که سنّت شیخین (دو خلیفهی اول) را در اساس حکومت و سایر احکام تغییر یافته پذیرفتند، سنّی لقب گرفتند.
در خصوص مذاهب چهارگانهی اهل سنّت نیز دقت فرمایید که اولین مذهب که بنیانگذار آن «ابوحنیفه» بود و در میان اهل سنّت ملقب به «امام اعظم» است، حدود 150 سال پس از رحلت نبی اکرم (ص) تأسیس گردید. وی اقرار دارد: «اگر دو سال نزد امام صادق (ع) درس نخوانده بودم، هلاک میشدم». (۱)
اما دربارهی مبدأ واژهی شیعه (به معنای پیرو) در نظر داشته باشید که اولینبار شخص پیامبر اکرم (ص) این واژه را برای طرفداران حضرت علی (ع) به کار بردند و در واقع این نام را بر آنان نهادند.
رسول اعظم (ص) در روز فتح خیبر فرمود: یا علی اگر نمیترسیدم که این امّت دربارهی تو غلوّ کنند و آنچه دربارهی عیسی بن مریم گفتند (مثل این که پسر خدا یا خود خداست) دربارهی تو بگویند، امروز فضلیتی برای تو بیان میکردم که بر هر جمعیتی از مسلمانان بگذری، خاک زیر قدم تو و باقیماندهی آب وضوی تو را برای شفا برگیرند، ولی همین فضیلت برای تو بس که تو از من هستی و من از تو هستم، تو از من ارث خواهی برد، و من از تو ارث میبرم، و تو برای من همانند هارون هستی نسبت به موسی، جز آن که بعد از من پیامبری نیست... تویی که خلیفه و جانشین من بر حوض کوثر هستی...، تویی که قبل از امّت من به بهشت میروی، شیعیان تو در قیامت، در حالی که از کوثر نوشیده باشند، با صورتهایی نورانی بر منبرهایی از نور قرار دارند و من از آنها شفاعت خواهم نمود، و آنها در بهشت همسایگان من هستند و... (۲)
و اما حضرت امام صادق (ع) را از آن جهت رئیس مذهب تشیع یا فقه جعفری گفتهاند که ایشان فرصت یافتند پس از تحریفها و انحرافاتی که در تبیین معارف و احکام اسلامی ایجاد کرده بودند و خرافاتی که به نام دین بر اذهان عمومی مردم القاء کرده بودند، حقایق علمی را در همهی زمینهها به ویژه قرآن، سنّت، فقه، اصول، کلام، فلسفه و... تبیین نمایند و قریب به چهارهزار محقق و دانشپژوه را آموزش دهند و افراد نخبه جهت نشر فرهنگ اسلامی حقیقی را تربیت و سازماندهی نمایند.
در خاتمه توجه شما [را] به این نکتهی مهم جلب مینماییم: اگرچه همانگونه که بیان گردید قدمت واژهی «تشیع یا شیعه» به مراتب بیشتر از «تسنن یا سنّی» است، اما تاریخ یا قدمت تاریخی دلیل بر حقانیّت نمیباشد. بلکه عقلانیت و نیز انطباق با قرآن و حدیث است که حقانیت یک اعتقاد یا مذهب را به اثبات میرساند.
پینوشتها:
۱. شبلنجی در نور الابصار؛ ابن حجر در صواعق (که از کتب معتبر اهل سنّت است).
۲. این حدیث در کتب معتبر اهل سنّت مانند ینابیع الموده و به نقل از علمای معروف آنها مانند موفق بن احمد خوارزمی درج شده است.
* از سایت پاسخ به شبهات