احساس چگونگی (۳)
چهارشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۸۴، ۱۲:۴۳ ق.ظ
ای کاش منم اسکنر داشتم یا...
منو میگی؟ مونده بودم آخه چرا انقدر اصرار میکنه که مطلب تبریکشو بخونم؟؟؟
هی من میگفتم: عزیز دلم! اون عکس باز نمیشه؛ ایشون میگفت بدوش!
بابا ایولالله! پس جریان اینه؟؟؟؟
اینجا یکی از اون جاهاییه که باز هم و البته با قدرت هرچه تمامتر احساس چگونگی، خودشو نشون میده!
وقتی آدم ببینه مردم بنویسن، البته با خط خودشون و اسکن کنن و...
ای بابا!
آدم همهچی باشه ولی...
ولی بیاسکنر نباشه!!!
افتاد؟
تا بعدا
یاعلی