اخلاق معاشرت ( 32 ) / ( به بهانه ماه مبارک رمضان ) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

اخلاق معاشرت ( 32 ) / ( به بهانه ماه مبارک رمضان )

پنجشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۸۴، ۱۲:۴۲ ق.ظ
برخورد با سالمندانبرخلاف فرهنگ غرب ، که وجود سالمندان را در خانواده‏ها ، زائده‏اى مزاحم مى‏پندارند و مى‏کوشند براى آنکه آزادیهاى ‏شخصى‏شان محدود نشود و مزاحمى نداشته باشند ،  به نحوى آنان را ازمحیط خانه و روابط خانوادگى دور کنند و به  « خانه سالمندان ‏ »  بفرستند ، اسلام به آنان ارج مى‏نهد و حرمت قائل است و به رعایت ‏حقوق واحترام آنان سفارش کرده و به بهره‏گیرى از تجارب و افکار پخته آنان‏ تشویق مى‏کند . در این بخش ، شیوه صحیح برخورد با پیران و سالمندان را - چه‏ پدر و مادر باشند ، چه سالخوردگان دیگر - بر اساس تعالیم مکتب ، بررسى مى‏کنیم . الف - محور وحدتمجموعه افراد یک فامیل ، نسبت‏ به بزرگ خاندان احترام‏ مى‏گزارند و در کارها با آنان مشورت مى‏کنند و در اختلافات ، به راى وحکمیت و داورى آنان ارج مى‏نهند و گاهى یک سخن از سوى آنان ، آتش فتنه‏اى را خاموش مى‏سازد ،  یا تفرقه و کدورتى را به وفاق وهمدلى و آشتى مبدل مى‏سازد .  نعمت وجود با برکت آنان ،  اغلب تا هستند ،  ناشناخته است . وقتى‏به جایگاه حساس و مهم و نقش کارگشاى آنان پى مى‏برند که از دست‏ بدهند . چه بسیار اختلافها  و قهرها و نزاعهاى خانوادگى که پس  از درگذشت  « بزرگ خاندان ‏»  چهره نشان مى‏دهد و چه بسیار رابطه‏ها و رفت و آمدها که قطع مى‏شود ،  یا به سردى مى‏گراید ،  و علت آن فقط ازدنیا رفتن محورى است که مایه دلگرمى ،  امید ،  انس و معاشرت فامیل ‏است .رسول خدا (ص) فرمود :   « البرکة مع اکابرکم ‏» ;  (1) . برکت و خیر ماندگار، همراه بزرگترهاى شماست . در سخن دیگر فرمود :  « الشیخ فى اهله کالنبى فى امته ‏» ;  (2) . پیرمرد در میان خانواده‏اش ، همچون یک « پیامبر »  در میان امتش ‏است .این اشاره به همان نقش محورى ، فروغ ‏بخشى ، صفاآورى ، هدایت ‏و ارشاد ، تجمع و الفت است که در وجود آنان نهفته است .  پس اگر بزرگترها در فامیل و خانواده ، چراغ روشنى‏ بخش و محور وحدت و همدلى و عامل انس و ارتباط و رفت و آمدهاى خانوادگى‏اند ، باید این‏جایگاه ، محفوظ بماند و مورد حراست و تقویت قرار گیرد .ب – حرمت ‏بزرگترهارعایت ادب و مقتضاى حق‏شناسى نسبت‏ به عمرى تلاش‏صادقانه و ایثارها ، گذشتها ، دلسوزیها و سوختن و ساختنها که بزرگان ‏از خود نشان داده‏اند ، آن است که در خانواده‏ها مورد تکریم قرار گیرند ، عزیز و محترم باشند ،  به آنان بى‏مهرى نشود ،  خاطرشان آزرده نگردد ، به توصیه‏ها و راهنماییهایى که از سر سوز و تجربه مى‏دهند ،  بى‏اعتنایى‏نشود . خود  « بزرگسالى ‏ »   و « سن بالا »  در فرهنگ دینى ما احترام دارد .   این ‏سخن پیامبر خدا (ص) است :   « من عرف فضل کبیر لسنه فوقره ، آمنه الله تعالى ‏من فزع یوم القیامة ‏ » ;  (3) . هر کس فضیلت و مقام یک  « بزرگ‏ »  را به خاطر سن و سالش ‏بشناسد و او را مورد احترام قرار دهد ، خداى متعال او را از هراس ونگرانى روز قیامت ایمن مى‏دارد .احترام به بزرگترها و ترحم و مهربانى نسبت ‏به کوچکترها،  ازدستور العملهاى اخلاقى اسلام است و کانون خانواده‏ها را گرم و مصفا مى‏سازد و این ، توصیه امام صادق(ع) است که فرمود : « لیس منا من لم یوقر کبیرنا و لم یرحم صغیرنا » ;  (4) . کسى که بزرگ ما را احترام نکند و کوچک ما را مورد شفقت وعطوفت قرار ندهد ،  از ما نیست .  این سخن را نیز از على (ع) به یاد داشته باشیم که فرمود : « یکرم العالم لعلمه و الکبیر لسنه ‏» ;  (5) . دانشمند را به خاطر علمش و بزرگسال را به خاطر سن او ،  باید احترام کرد .اگر جوانان قدر پیران را نشناسند و به جایگاه آنان حرمت ننهند ، هم رشته‏هاى عاطفى پیوندهاى انسانى از هم گسسته مى‏شود ، هم از رافت و عاطفه و تجربه سالخوردگان محروم مى‏شوند ،  هم نشانه ‏بى‏توجهى خود به ارزشها را امضا کرده‏اند .  حضرت على (ع) در یکى ازسخنان خویش ، ضمن انتقاد از اوضاع زمانه و ناهنجاریهاى رفتارى‏ مردم ،  از جمله بر این دو مساله تاکید مى‏فرماید : 1- بى‏احترامى‏کوچکترها نسبت‏ به بزرگترها  2- رسیدگى نکردن توانگران به‏نیازمندان :  « انکم فى زمان ... لا یعظم صغیرهم کبیرهم و لا یعول غنیهم فقیرهم ‏» ;  (6) . شما در زمانه‏اى به سر مى‏برید که کوچک به بزرگ تعظیم و تکریم ‏نمى‏کند و ثروتمند ، به فقیر رسیدگى نمى‏کند !ج - نسبت‏ به والدینسالمندان به طور عموم ، از احترام برخوردارند . اگر پدر و مادر باشند که این وظیفه ، سنگین‏تر و مسؤولیت مضاعف است .  قرآن کریم‏ از تندى و پرخاش نسبت‏ به پدر و مادر پیر نهى مى‏کند و به سخن نیک‏ و  لحن شایسته و خضوع و تواضع و گستردن بال رافت در برابر آنان وخیرخواهى و دعا در حق آنان دعوت مى‏کند .فرمان خداوند ، چنین است : « اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل‏لهما قولا کریما ،  واخفض لهما جناح الذل من الرحمة و قل رب ارحمهما کما ربیانى‏صغیرا » ;  (7) . هر گاه یکى از آن دو ( پدر و مادر) یا هر دو نزد تو به سن پیرى و سالمندى رسیدند ،  به آنان اف مگو ، آنان را طرد مکن و به آنان سخن‏کریمانه بگو و بال فروتنى را از روى رحمت و شفقت‏ براى آنان‏ بگستر ، و بگو : پروردگارا ! همان گونه که مرا در خردسالى‏ام تربیت‏کردند ، تو نیز بر آنان رحمت آور .ادب و احترام نسبت‏ به پدر و مادر بزرگسال ، آن است که : آنان را به ‏اسم ، صدا نکنى ، به احترامشان برخیزى ،  از آنان جلوتر راه نروى ،  با آنان بلند و پرخاشگرانه سخن نگویى ،  نیازهایشان را برآورى ، خدمتگزارى به آنان را وظیفه‏اى بزرگ بدانى و از آنان در سن کهولت و پیرى مراقبت کنى . در حدیث است که امام باقر (ع) فرموده است :  پدرم به مردى‏ نگریست که همراه پسرش راه مى‏رفتند و پسر به بازوى پدرش تکیه ‏داده بود . پدرم تا زنده بود ، با آن جوان ( به خاطر این بى‏حرمتى نسبت‏ به ‏پدرش ) صحبت نکرد . (8) .به همان اندازه که آزردن آنان و « عاق ‏» شدن ، حرام و نکوهیده است ‏و از آن نهى شده است ،  دل به دست آوردن و جلب رضایت و نیکى به‏ آنان سفارش شده است و این خدمتگزارى ، سبب بهشتى شدن فرزندان ‏به شمار آمده است . « ابراهیم بن‏ شعیب ‏ »  گوید : به امام صادق (ع) عرض کردم :  پدرم بسیارپیر و سالخورده و ناتوان شده است .  هر گاه حاجتى داشته باشد او را برمى‏داریم و بر دوش مى‏کشیم . حضرت فرمود :  « ان استطعت ان تلى ذلک‏ منه فافعل و لقمه بیدک ،  فانه جنة لک غدا » ;  (9)  اگر بتوانى عهده‏دار کارهاى او شوى چنین کن ،  حتى با دستانت لقمه در دهان او بگذار ، که این فرداى ‏قیامت ، براى تو بهشت ( یا سپر از آتش :  جنه ) خواهد بود .د - انتقال فرهنگاز عمده‏ترین راههاى انتقال یک فرهنگ به نسلهاى آینده ،  رفتار پدر و مادر و مربیان است . کودکان ،  آنچه را در رفتار بزرگترها ببینند ، ازآن الگو مى‏گیرند .  احترام به بزرگترها و رعایت ادب و تکریم نسبت ‏به ‏سالخوردگان ،  اگر در عمل و رفتار ما تجلى یابد ،  فرزندان ما نیز ،  این‏ فرهنگ را مى‏آموزند و با همین آداب و سنن بار مى‏آیند .  کسى که انتظار ادب و معرفت و حق‏شناسى از فرزندانش دارد ،  باید همین حالت را نسبت‏ به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد ،  تا کوچکترها هم از اوبیاموزند .این یک سنت تاریخى و تاثیر و تاثر از اعمال و رفتار است .  هرکس چیزى را درو مى‏کند که کشته است . اگر در حدیث است که « لامیراث کالادب‏ » ;  هیچ ارثى همانند ادب نیست که از بزرگان به فرزندان ‏برسد ، در این مورد هم مصداق مى‏یابد . امام على (ع) فرمود : « وقروا کبارکم ، یوقرکم صغارکم ‏» ;  (10) . به بزرگانتان احترام کنید ،  تا کوچکترها هم به شما احترام کنند .  امام صادق (ع) نیز فرموده است : « بروا آباءکم ، یبرکم ابناؤکم‏ » ;  (11) . به پدرانتان نیکى کنید ،  تا فرزندانتان هم به شما نیکى کنند . این دقیقا برداشت محصول ، از زراعتى است که انسان با رفتارش ‏در زمین دل و لوح جان کودکان انجام مى‏دهد . دهقان سالخورده چه خوش گفت‏ با پسرکاى نور چشم من ، بجز از کشته ، ندروى !مهمترین درس تربیتى ، آن است که با عمل داده شود .  کودکان نیز مستعدترین شاگردانى‏اند که « درسهاى عملى ‏»  را با دقت ،  از رفتار ما مى‏آموزند .  اگر ما به سالمندانمان احترام نگذاریم ،  از خردسالان و نوجوانان چه انتظارى داشته باشیم که با سالخوردگان و خود ما با احترام و تعظیم و تکریم ، برخورد کنند ؟ این ارتباط متقابل در تاثیرگذاریهاى رفتارى را نمى‏توان نادیده گرفت .  به قول معروف ،  اگر احترام امامزاده ،  توسط متولى رعایت نشود  ، از دیگران چه انتظارى‏ است ؟!جاى سالمندان ، پیش از آنکه در « آسایشگاه ‏» ها و  « سراى سالمندان ‏ » باشد ، کانون گرم و بامحبت‏ خانه‏هاست ،  تا چراغ خانه روشن بماند ومحور تجمع و الفت افراد گردند .  و از اندیشه آنان نیز استفاده شود . بالاخره آنان ،  حاصل یک عمر، تجربه و چشیدن سرد و گرم روزگارند و مى‏توانند  « مشاور »  خوبى در تصمیم‏گیریهاى زندگى باشند .آنچه در آینه جوان بیندپیر در خشت‏خام ، آن بینداین هم بعد دیگرى از برخورد با پیران است .ه - تاثیر رفتارهمچنان که کودکان و نوجوانان ، از رفتار و عمل بزرگترها درس و الگو مى‏گیرند ،  سالخوردگان نیز گاهى از نظر فکرى و قضاوت و دیدگاه ، تحت تاثیر رفتار جوانان قرار مى‏گیرند . بسیار اتفاق افتاده است‏که خانواده‏اى غیر متدین و بى‏تفاوت نسبت‏ به ارزشها و پاکیها ، در اثر مشاهده رفتار شایسته از جوانشان ، به راه آمده‏اند . در واقع ،  جوان پاکدل ‏پاک رفتار ،  با نحوه عملش بر بزرگترها هم تاثیر بگذارد .نقل این نمونه تاریخى جالب است : جوانى به نام  « زکریا بن‏ ابراهیم ‏»  مسیحى بود .  چون مسلمان شد به ‏سفر حج  رفت .  در این سفر ،  امام صادق (ع) را دیدار کرد .  از جمله ‏سؤالاتش از امام این بود که :  پدر و مادر و بستگانم هنوز نصرانى‏اند . چه‏کنم ؟ مادرم نیز نابیناست .  آیا با آنان باشم و با آنان غذا بخورم ؟  امام‏صادق (ع) پرسید :  آیا گوشت‏ خوک مى‏خورند ؟  گفت :  نه ، اصلا دست‏ به‏آن نمى‏زنند . امام فرمود : با آنان باش و به مادرت رسیدگى کن و اگر از دنیا رفت ، خودت کارهاى مربوط به کفن و دفن او را انجام بده و به ‏دیگران واگذار مکن . زکریا پس از بازگشت از سفر حج ، به توصیه امام صادق (ع) به ‏مادرش بسیار نیکى و ملاطفت مى‏کرد ،  به او غذا مى‏خوراند ،  لباس وسر و وضع او را تمیز مى‏کرد و در خدمت وى کوشا بود .  مادرش از این ‏تغییر رفتار ،  سؤالى به ذهنش رسید ،  پرسید :  پسرم !  قبلا که نصرانى‏ بودى با من چنین رفتارى نداشتى ،  چه شده که پس از هجرت و مسلمان ‏شدن چنین شده‏اى ؟  گفت : یکى از فرزندان پیامبر این دستور را به من ‏داده است .  مادر پرسید :  آیا او پیامبر نیست ؟ پسر گفت :  خیر ،  او پسر پیامبر است .  مادر اصرار داشت که نه ، او حتما پیامبر است ،  چون این‏گونه تعلیمات ،  از تعالیم پیامبران است .  پسرش جواب داد : خیر ، پس از پیامبر اسلام ، پیامبرى نخواهد آمد .  او یکى از فرزندان آخرین پیامبرالهى است . مادرش گفت :  پسرم ! بهترین دین را برگزیده‏اى . به من هم ارایه بده ‏و آن دین را بر من عرضه کن . فرزند ، تعالیم اسلام را  بر مادر مسیحى خویش عرضه کرد . او هم ‏به اسلام گروید و مسلمان از دنیا رفت .  (12) .این شاهدى بر تاثیر عمل به « دستورهاى دین ‏» در مورد نحوه ‏معاشرت با والدین و برخورد با سالمندان است که یک مسیحى را به‏ اسلام جذب مى‏کند و نور هدایت را در دل او مى‏تاباند . بر این اساس ، با ادب نسبت ‏به بزرگان و گرامیداشت‏ خاطرسالمندان و تحویل گرفتن آنان و نیکى و مراقبت از آنان ، جامعه‏اى‏  خوب و خانواده‏اى باصفا و روابطى مستحکم و عاطفى داشته باشیم.  و نیز ... قدر نعمت جوانى را بدانیم که این گوهر ، همیشه با مانیست.و چه نیکو سروده است ملک‏ الشعراى بهار :سحرگه به راهى یکى پیر دیدمسوى خاک، خم گشته از ناتوانىبگفتم : چه گم کرده‏اى اندرین ره؟بگفتا : جوانى ،  جوانى ، جوانى.پى‏نوشتها : 1) بحارالانوار، ج‏72، ص‏137.  2) همان.  3) همان.   4) همان، ص‏138.   5) غررالحکم، چاپ دانشگاه، حدیث 11007.  6) همان، حدیث 3857.   7) اسراء، آیه 23 و 24.   8) بحارالانوار، ج‏71، ص‏64.  9) همان، ص‏56.   10) غررالحکم، چاپ دانشگاه، حدیث 10069.  11) بحارالانوار، ج‏71، ص‏65.  12) همان، ص‏52. 
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه