اخلاق معاشرت (۱۱)( به بهانهی ماه مبارک رمضان)
آداب مهمانى و ضیافت
از برجستهترین خصلتهاى نیکمردان و آزادگان، کرم و سخاوت است. و همین آزادگى از تعلقات و خوى بذل و بخشش است که دیگران را اسیر محبت و احسان مىکند. «ضیافت» و داشتن دستى باز و سفرهاى گشوده و عطایى پیوسته و مهماندارى و مهماننوازى، از نشانهها و جلوههاى این روحیهی فتوت و جوانمردى است.
معاشرتها، دید و بازدیدها و رفت و آمدها، گاهى به صورت «مهمانى» است. از این رو آشنایى با آداب ضیافت و رسوم دینى مهمانى، در محدودهی «اخلاق» معاشرت مىگنجد. این موضوع، دو جنبه و دو طرف دارد: یکى کسى که مهمان مىکند، دیگرى آن که مهمان مىشود. و هر کدام را آداب و روش و حد و حدودى است، قابل بحث.
مهمان، برکت خانه
بعضى، از مهمان گریزانند. برخى هم مهماندوستند. هر کدام هم نشاندهندهی خصلت درونى افراد است. حضرت على (ع) را اندوهگین دیدند. پرسیدند: یا على! سبب اندوه شما چیست؟ فرمود: «یک هفته است که مهمانى برایم نیامده است!...» (۱).
این کجا؟ و آن که آمدن مهمان را نزول بلا مىشمارد و کوه غم بر دلش مىافتد و عزا مىگیرد، کجا؟ برکت خانه، در آمد و شد مهمان است. مهمان رحمت الهى است و پذیرایى از مهمان، توفیقى ارجمند است که نصیب هر کس نمىشود. مهمان حبیب خداست. درضربالمثلهاى ایرانى است که: «مهمان ، روزى خود را مىآورد.»(۲) البته این ضربالمثل، از احادیث اسلامى گرفته شده و ریشهاى دینى دارد.
از حضرت رسول (ص) روایت است که: «الضیف ینزل برزقه... »؛ (۳) مهمان، روزى خود را نازل مىکند. البته اضافه بر این، گناهان صاحبخانه و میزبان را هم مىزداید و این برکتى شگفت است. باز هم در این زمینه حدیثى از امام صادق (ع) بشنویم که به یکى از یارانش به نام «حسین بن نعیم» فرمود:
- آیا برادران دینىات را دوست دارى؟
- آرى.
- آیا به تهیدستان آنان سود مىرسانى؟
- آرى.
- سزاوار است که دوستداران خدا را دوست بدارى. به خدا سوگند، نفع تو به هیچ یک از آنان نمىرسد، مگر آنکه دوستشان بدارى. راستى، آیا آنان را به خانهی خودت دعوت مىکنى؟
- آرى. هرگز غذا نمىخورم مگر آنکه پیش من دو سه نفر یا کمتر و بیشتر از برادران هستند.
حضرت فرمود:
- آگاه باش که فضیلت آنان بر تو، بیش از برترى تو بر آنان است!
(راوى که با شنیدن این سخن به تعجب آمده بود، پرسید:)
- فدایت شوم! من به آنان طعام مىدهم، مرکب خویش را در اختیارشان مىگذارم، با این حال آنان برتر از منند؟
- آرى! چون وقتى آنان به خانهی تو وارد مىشوند، همراه خود، آمرزش تو و خانوادهات را همراه مىآورند و چون مىروند، گناهان تو و خانوادهات را با خویش مىبرند. (۴)
کسى که خانهاى وسیع، امکاناتى فراوان و دستى سخاوتمند دارد، شکرانهی نعمتهاى الهى را گاهى باید با انفاق و صدقه، گاهى با اطعام و مهمانى، هدیه، دستگیرى از بینوایان، کمک به محرومان و... ادا کند، وگرنه شهرت و ثروت و مال، وبال او خواهد شد.
«ولیمه»، یک سنت دینى
دربارهی اینکه کى باید سور و اطعام داد، و به چه کسانى و چگونه، در دستورهاى دینى، آداب و نکات فراوانى آمده است که به بعضى اشاره مىشود.
موارد مهمانى
از توصیههاى حضرت رسول به امیرالمؤمنین (ع) یکى هم این بود: «یاعلى! لا ولیمة الا فى خمس: فى عرس او خرس او عذار او وکار او رکاز»؛(۵) یا على! جز در این پنج مورد، ولیمهاى (اطعام و مهمانىدادن) نیست: ازدواج و عروسى، تولد نوزاد، ختنهکردن کودک، ساختن یا خریدن خانه، بازگشت از سفر حج.
در این موارد، سزاوار است که انسان به این بهانه و مناسبت، سفرهاى بگسترد، ذبحى کند و مؤمنان را به مهمانى دعوت کند. در حدیث دیگرى از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود: هر کس مسجدى ساخت، گوسفند چاقى را ذبح کند و از گوشت آن به محرومان بینوا اطعام کند و از خداوند بخواهد که شر سرکشان جن و انس و شیطانها را از او دور کند.(۶)
مهمانى براى هر یک از موارد یاد شده، سنتى اسلامى است که دلها را به هم مهربانتر و صفا و صمیمیت میان جامعه را بیشتر مىکند و اقوام و دوستان، یکدیگر را مىبینند و آشناتر مىشوند، روحها شادابتر و زندگیها بانشاطتر مىشود. در زندگى اولیاء دین و پیشوایان معصوم نیز، نمونههاى فراوانى از این گونه ضیافتها دیده مىشود. از جمله به این نمونه دقت کنید:
امام هفتم، حضرت کاظم (ع) براى تولد یکى از فرزندانش ولیمه و اطعام داد و به مدت سه روز در مسجدها و کوچهها، در ظرفهایى به مردم «فالوده» داده شد. برخى پشت سر، این کار را بر حضرت عیب گرفتند. وقتى امام کاظم شنید، در پاسخ آن عیبجویى، به سنت انبیا و روش پیامبر اکرم (ص) استناد نمود.(۷)
مهماننوازى
گرچه بادیهنشینان عرب به مهماننوازى معروفند، همچنین عشایر خودمان در ایران، ولى در بسیارى از شهرها و مناطق، با جلوههاى زیباى مهماندوستى مواجه مىشوید. شاید شما هم نام برخى از شهرها و مناطق را به عنوان مهماننواز و مهماندوست شنیدهاید که در این خصلت، مشهورند و زبانزد خاص و عام. این نیز ریشه در فرهنگ دینى و باورهاى مذهبى دارد و تعلیمى است که از قرآن و دین فرا گرفتهاند. اساسا دین ما، یکى از مؤثرترین عوامل شکلدهنده به «فرهنگ عمومى» در جامعهی ایرانى و اسلامى است.
در روایات اسلامى، حتى فصلى به عنوان «باب اقراء الضیف و اکرامه» (۸) وجود دارد که به تکریم و گرامىداشتن و احترام و پذیرایى از مهمان سفارش مىکند و مهماندوستى را خوش مىدارد و خوشحالشدن از آمدن مهمان را بسیار نیکو مىشمارد و خانه بىمهمان را دور از فرشتگان مىداند.
امام باقر(ع) به نقل از پدرانش از قول حضرت پیامبر (ص) فرموده است: «اذا دخل الرجل بلدة فهو ضیف على من بها من اهل دینه، حتى یرحل عنهم... »؛(۹) هرگاه کسى وارد شهرى شد، او مهمان همدینان خودش در آن شهر است، تا آنکه آنجا را ترک کند.
وقتى تازهواردى به یک شهر، مهمان مردم آنجا محسوب شود و آنان وظیفهی اکرام و مهماننوازى دارند، ورود مهمان به خانهی شخصى یک مسلمان، ضرورت اکرام و پذیرایى بیشترى را داراست. از همین جاست که اگر شهرى پذیراى مهمانهاى خارجى، سیلزدگان، آوارگان جنگ، آسیبدیدگان از زلزله و حوادث و آوارگان از یک کشور همسایه باشد، به حکم وظیفهی انسانى و به دستور اخلاقى اسلام، وظیفهی آن شهروندان است که با آغوشى باز و گرم و برخوردى کریمانه و بزرگوارانه، مهماننوازى کنند. از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمود: «اکرموا الضیوف و اقروا الضیوف» (۱۰) مهمانها را اکرام و پذیرایى کنید.
پرهیز از اسراف و ریا
هر عمل خیر و شایستهاى، گاهى دچار برخى آفتها مىشود. با همهی ستایشى که از پذیرایى شایسته از مهمان شده، اگر جنبهی تعادل رعایت نشود و به مرز اسراف و ولخرجیهایى برسد که اغلب، روى چشم و همچشمى است، یا ریشه در خودنمایى و تفاخر دارد، ناپسند است و همین کار مقدس و خداپسند، از قداست و محبوبیت نزد خدا مىافتد.
اطعام، با همهی ارزشى که دارد، آنجاست که «فى الله» و «لله» باشد و به قصد سیر کردن شکمى گرسنه یا شادکردن برادرى مؤمن یا تقویت رابطههاى خویشاوندى و صلهی رحم باشد. درست است که از نعمت الهى باید بهره گرفت، اما با حفظ حد و مرز ارزشى آن و فراتر نرفتن از مرز اعتدال، و انجامدادن آن کار به صورتى خردمندانه و شرعپسند و عرفپذیر!
روزى حضرت امیر(ع) به «علاء بن زیاد» که خانهاى وسیع و مجلل براى خود ساخته بود، فرمود: با این خانهی بزرگ، در این دنیا مىخواهى چه کنى؟ تو در آخرت، به چنین منزل وسیعى بیش از دنیا نیاز دارى؛ مگر آنکه بخواهى از همین خانهی وسیع دنیوى، به آخرت برسى، مثل اینکه در این خانه از مهمان پذیرایى کنى، صلهی رحم نمایى، به بستگانت برسى، حقوقى را که از این خانه بر گردن دوست تو ادا کنى. در اینصورت، از همین خانه به آخرت مىرسى!... (۱۱)
گاهى اصل مهمانىدادن، ریاکارى است. گاهى نوع غذا و محل اطعام و کیفیت سفرهچیدن، تظاهر و خودنمایى است. گاهى مهمانهاى خاص و مدعوین، شایستهی اطعام نیستند، یا با انگیزههاى ریاکارانه و حسابگرانه و مصلحتاندیشانه دعوت مىشوند. همهی اینها نارواست و هدر دادن نعمتهاى الهى. پیامبر خدا (ص) فرمود: هر کس طعامى را از روى ریا و خودنمایى اطعام کند و مهمانى دهد، در روز قیامت، همانند آن را خداوند از طعامهاى دوزخى به او مىخوراند.(۱۲)
و امام باقر (ع) فرمود: «ولیمه»، در حد یکى دو روز، کرامت و بزرگوارى است، بیشتر از آن، ریا و سمعه است: «الولیمة یوم او یومین مکرمة و مازاد ریاء و سمعة.» (۱۳)
البته اینها در سور دادنها و مهمانیهاى رایج و مرسوم به مناسبتهاى یاد شده است. اما اصل مهماندوستى و کرم و اطعام به محرومان، سخاوتى است که هرچه بیشتر و مستمرتر باشد، بهتر و زیبندهتر است. «هاشم»، جد بزرگ رسول خدا، همیشه سفرهاى باز داشت و غذاى آمادهی او و خانهی مهیایش براى عامهی مردم، او را به سیادت و آقایى قریش رسانده بود. «حاتم طایى»، سخاوتمند معروف عرب، خانهاى داشت که ملجا مردم و محل امید بینوایان و مسافران و مهمانان مختلف بود. امام حسن مجتبى (ع) مهمانخانهاى در منزل داشت که به طور معمول، از طبقات مختلف، به ویژه افراد غریب و بىخانه و بینوا و مسافران و یتیمان و محرومان، پیوسته از آن بهرهمند مىشدند.
براى کریمان بلندهمت، «اطعام» لذتى بیش از طعامخوردن دارد و حظ روحى آنان از این رهگذر است.
چه زیباست این کلام مولا على(ع) که فرمود: «قوت الاجساد الطعام، و قوت الارواح الاطعام»؛(۱۴) قوت و غذاى جسم، غذا خوردن است، ولى غذاى روح، اطعام و غذا دادن.
کسى مىگفت: بزرگترین لذت روحى من وقتى است که عدهاى نیازمند و تهیدست را به مهمانى دعوت کنم و آنها سر سفره نشسته و مشغول خوردن باشند و من از دور، این صحنه را نگاه کنم و لذت ببرم!
در «قابوسنامه» چنین توصیه مىکند: «چون میهمان کنى، از خوبى و بدى خوردنیها عذر مخواه، که این طبع بازاریان باشد، هر ساعت مگوى که فلان چیز بخور، خوب است! یا چرا نمىخورى؟ یا من نتوانستم سزاى تو کنم، که اینها سخن کسانى است که یک بار میهمانى کنند.»(۱۵)