اخلاق معاشرت (۱۳)(به بهانهی ماه مبارک رمضان)
با همسایگان
آیا تا به حال، از دست همسایه ناراحت شدهاید؟ یا به عکس، همسایه از شما رنجیده و دلخور شده است؟ علت چیست؟ و... چگونه مىتوان از آن پیشگیرى کرد و راه همزیستى و حسن معاشرت با همسایگان چیست؟ این مساله گاهى به نشناختن «حقوق» همسایه مربوط مىشود، گاهى هم ریشه در رعایتنکردن آن دارد. ببینیم در دستورالعملهاى مکتب، چه نکاتى وجود دارد؟
سایهی همسایه
آیا دو همسایه، تنها در «سایه» شریکند و نزدیک به هم؟ یا حق و حقوق و حد و حدودى هم وجود دارد؟
بعضى مىگویند: «چهار دیوارى، اختیارى». اما این سخن نه معقول است، نه مشروع. نه با عرف سازگار است، نه با شرع و عقل. گرچه انسانها را دیوارهاى خانهها از هم جدا مىکند و هر کس وارد محدودهی خانه و زندگى خویش مىشود، اما زندگى اجتماعى، افراد جامعه را به صورت اعضاى یک «خانواده» درمىآورد، که پیوسته با هم در ارتباط، رفت و آمد، برخورد و تعاوناند و نیازهاى متقابل به یکدیگر دارند. ازاینرو، سایهی هر کدام از دو همسایه، باید آرامبخش دیگرى باشد و هریک زیر سایهی همسایهی خود، احساس «امنیت»، «آسودگى» و «اعتماد» کنند. این چیزى است که دستورهاى معاشرتى و اخلاقى اسلام بر آن تاکید اکید دارد.
در متون دینى چیزى به نام «حسن الجوار» یا «تعهد الجیران» و... دیده مىشود، یعنى رسیدگى و سرکشى به همسایگان و داشتن رفتارى نیک با آنان و هم آزار نرساندن به همسایه و صبورى و تحمل نسبت به آنچه از ناملایمات، از آن ناحیه سر مىزند. همچنان که خود شما نیز از همسایهتان توقع دارید سازگارى نشان دهند و با اندکچیزى عصبانى نشوند و پرخاش نکنند، خودتان نیز در معرض همین خواسته و انتظار از سوى همسایگانید.
هر چه روحیهی دینى و اخوت اسلامى میان افراد جامعه حاکم باشد، به همان اندازه رابطهها نزدیکتر و صمیمىتر و فاصلهها کمتر و کمتر مىشود و دو همسایه، بازوى یکدیگر مىشوند و در غم و شادى و راحت و رنج، شریک هم مىگردند. برعکس آن در جوامع غربى و اروپایى و غربزده است، که هر چه علایق مذهبى کمرنگتر و ضعیفتر باشد، زندگیها حالت سردى و کسالتبار مىیابد و به زندگى غربیها شبیه مىشود، که نه تنها یک دیوار، بلکه دیوارهاى متعددى میان دو همسایه و دو هممحل، یا کسانى که در یک خیابان یا یک و مجتمع مسکونى به سر مىبرند، پدید مىآید و همسایه از حال و روزگار همسایهی بغلى یا طبقهی بالا یا پایین یا خانهی روبهرویى بىخبر است.
راستى... اینگونه زیستن، انسانى و اسلامى است؟ پس جایگاه عواطف اجتماعى کجاست؟
همسایه کیست؟ وظیفهی ما نسبت به او چیست؟ و حد و حریم همسایگى تا کجاست؟...
همسایگى و حسن همجوارى
«حسن همجوارى» تنها یک اصطلاح سیاسى در ارتباط میان کشورها نیست، و تنها کاربرد بینالمللى ندارد. میان اهل یک محل، یا در روابط دو همسایه نیز مطرح است. داشتن بهترین خانه، اما با همسایهاى بد و ناهنجار و مردمآزار، مفت هم گران است! افراد عاقل و هوشیار، در جایى خانه مىخرند که محلش خوب و همسایگانش سالم و بافرهنگ باشند. وگرنه، یا باید خانه را عوض کنند، یا عمرى در رنج و عذاب به سر برند. توجه به همسایه در خریدن و ساختن خانه، مغازه و محل کار، نشانهی خردمندى است.
پیشواى نخستین ما، در نامهاى که به فرزندش امام حسن مجتبى (ع) به عنوان توصیههایى از پدرى دنیادیده و با تجربه مىنویسد، از جمله مىفرماید: «سل عن الرفیق قبل الطریق و عن الجار قبل الدار»؛(۱) پیش از سفر، از همسفر بپرس و پیش از خانه، از همسایه!
آرى... «بسا کساند، از این همرهان «آرى»گوى،
که دل به وسوسهی راه دیگرى دارند.
بسا کساند، که جایى موافقان رهند،
که خود، نه جاى هماهنگى است و همراهى است.
بدین سبب،
نخست باید آیین همرهى دانست!».
همسایهی خوب داشتن، نعمتى ارزشمند است و همسایهی خوب بودن، محبتآور و رفیقساز است. همیشه دلها متوجه جایى مىشود که دوستى و نیکى از آنجا بجوشد و بتراود. هر جا که شهد خیر باشد، افراد هم گرد مىآیند و افراد و جامعه، دلگرم شده، محیط هم آباد مىگردد. نقش رفتار نیک در همسایگى و در ایجاد تجمعهاى پرشکوه و الفتهاى اجتماعى فراوان است. حضرت على (ع) مىفرماید: آنکه همسایگىاش نیکو باشد، همسایگانش روزافزون مىشوند. «من حسن جواره کثر جیرانه»(۲).
در حدیث دیگرى از امام صادق (ع) آمده است: «حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فى الاعمار»؛(۳) «خوش همسایگى»، هم آبادییها را آبادان مىسازد و هم عمرها را مىافزاید!
در این دو حدیث، هم به بازده عمرانى و اجتماعى سلوک شایسته در همسایگى اشاره شده، هم به منافع شخصى و بهداشت روانى. البته در پاداشهاى اخروى آن احادیث فراوانى نقل شده است.(۴)
توصیه به «حسن جوار»
حضرت امیر (ع)، پس از آنکه از دست شقىترین افراد کوردل و کجفهم، ضربت خورد و در بستر افتاد، در آستانهی شهادت، وصایاى ارزشمندى خطاب به فرزندان و پیروانش فرمود که بخشى از آنها هم به حقوق همسایه مربوط مىشود؛ «الله الله فى جیرانکم، فانها وصیة نبیکم، ما زال یوصى بهم حتى ظننا انه سیورثهم»(۵). این سفارش على (ع) در واپسین لحظات عمر است که فرمود: خداى را، خداى را، درباره همسایگانتان، که این وصیت پیامبر شماست. پیامبر خدا همواره نسبت به همسایگان سفارش مىفرمود، تاحدى که گمان کردیم آنان را از ارثبرندگان قرار خواهد داد!
امام صادق (ع) نیز در سخنى فرموده است: «بر شما باد نماز خواندن در مسجدها و همسایگى خوب با مردم».(۶) اگر به دستور مکتب، رفتار بزرگوارانه و شایسته با همسایگان داشته باشیم، دوستیها را جلب مىکند و افراد در مشکلات و گرفتاریها و نیازهاى متقابل، با بهرهگیرى از این تکیهگاه، مىتوانند از قوت روح برخوردار باشند.
گاهى هم باید جور همسایه را کشید. این شرط همسایگى خوب است. «حسن جوار» تنها به این نیست که اذیت و رنجى به همسایه نرسانیم. گاهى تحمل سختیها و ناملایماتى که از سوى او برایمان پیش مىآید، مصداق این «حسن همجوارى» است. اگر بخواهیم روابط از هم نگسلد، باید صبور بود و با تحمل، و گرنه، پاسخ بدى را با بدى دادن و در زشتیها مقابله به مثل کردن، نشان حقارت روح و دونهمتى است. به علاوه این کار از همه برمىآید. گذشت و تحمل است که اراده و ایمان و بزرگوارى مىطلبد.
در عالم رفاقت، شراکت، دوستى، ازدواج و همسرى، همسفرى، محیط کار و... نیز باید گاهى «سنگ زیرین آسیا» بود، نه کمظرفیت و بىطاقت.
امام کاظم (ع) فرمود: حسن جوار و همسایهی خوب بودن، تنها آزار نرساندن نیست، بلکه آن است که بر اذیت همسایه صبور و بردبار باشى: «لیس حسن الجوار کف الاذى و لکن حسن الجوار صبرک على الاذى.»(۷)
روشن است که اینگونه حدیثها هرگز مجوز «همسایهآزارى» نیست. اگر توصیه به بردبارى نسبت به آزار همسایه شده، بیش از آن و اکیدتر و شدیدتر، سفارش به خوشرفتارى و نرساندن آسیب و آزار به همسایگان شده است. مزاحمت براى همسایه، از بدترین رفتارهاى اجتماعى است.
آخرین مرز
در هر چیزى حد و مرز و حریمى وجود دارد. وقتى از اندازه گذشت، صفحه بر مىگردد و اوضاع، به گونهاى دیگر مىشود. تحمل نسبت به آزار و زحمتآفرینى همسایه نیز این گونه است. گاهى مزاحمت به حدى مىرسد که پایان خط است و حریمها و حرمتها دیگر فرو مىریزد، چون خود همسایهی مردمآزار، حریم نگه نداشته است.
در تاریخ است که مردى خدمت پیامبر رسید و از آزار همسایهاش شکایت کرد. حضرت فرمود: برو و تحمل کن. بار دوم که به شکوه آمد و نالید، پیامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسایه به اوج رسید و خارج از مرز تحمل. وقتى براى سومین بار، شکایت از همسایه کرد، حضرت رسول چنین راهنمایى و سفارش کرد: «روز جمعه، وقتى مردم به سوى نماز جمعه مىروند، تو وسایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریز و در رهگذار مردم قرار بده، تا همهی آنان که به نماز مىروند، این صحنه را ببینند. وقتى علت را مىپرسند، ماجرا را به آنان بگو.» آن مرد نیز چنان کرد. همسایهی مردمآزار (که آبروى خود را در خطر دید) بىدرنگ به سوى او شتافت و ملتمسانه از او خواست که وسایلش را به خانه برگرداند و قول داد و عهد و پیمان بست که دیگر آن گونه رفتار نکند.(۸)
این نتیجهی بىپروایى و قدرنشناسى نسبت به لطفها و مداراهاست. لطف خدا هم با انسان خطاکار مدارا مىکند، ولى... «چون که از حد بگذرى، رسوا کند». از حلم و بردبارى دیگران نباید سوء استفاده کرد و نجابت و بزرگوارى دیگران را نباید به حساب ضعف یا بىعرضگى آنان گذاشت.
حد و حق همسایه
محدودهی رعایت حقوق همسایگان و داشتن رفتار شایسته، تنها به همسایهی دست راست و چپ خانه منحصر نمىشود و تنها به پرهیز از آزار هم خلاصه نمىگردد.
سرکشى، رسیدگى، احوالپرسى، رفت و آمد، مساعدت و یارى، عیادت، انفاق و صدقه، رفع نیاز، همدردى و... از جمله امورى است که بر عهدهی هر همسایه است و اینها نشانهی فتوت و جوانمردى است. پیشواى جوانمردان، على بن ابىطالب (ع) فرمود: «من المروة تعهد الجیران»؛(۹) رسیدگى به همسایگان از مروت و جوانمردى است. حضرت امام باقر (ع) نیز در بیان صفات و خصال شیعه و پیروان و رهروان خط اهل بیت، یکى هم همین را دانسته و فرموده است: «و التعاهد للجیران من الفقراء و اهل المسکنة و الغارمین و الایتام... »؛(۱۰) از نشانههاى پیروان ما، رسیدگى به همسایگان نیازمند و تهیدست و بدهکاران و یتیمان است. چگونه انسان شرافتمند و با وجدان مىتواند آسوده و با شکم سیر بخوابد و مرفه و برخوردار باشد، در حالى که در همسایگانش محرومان تهیدست، یتیمان بىسرپرست، گرسنگان بینوا و بدهکاران درمانده باشند و او بتواند گرهى بگشاید، اما بىتفاوت باشد؟ اینجاست که کلام نورانى پیامبر خدا، بر تارک تاریخ مىدرخشد که فرمود: هر کس سیر بخوابد، در حالى که همسایهی مسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است. «ما آمن بى من بات شبعانا و جاره المسلم جایع»(۱۱) آرى، مسلمانى به عمل است، نه به ادعا و شعار!
این حقوق و رعایتها به تعبیر احادیث، تا مرز چهل همسایه از هر طرف است. امام صادق (ع) از رسول اکرم (ص) نقل مىکند که فرمود: هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسایه محسوب مىشود.(۱۲)
امام باقر (ع) نیز فرمود: «حد الجوار اربعون دارا من کل جانب من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله»(۱۳) که مضمونش همان حد و حریم همسایگى تا چهل خانه از چهار طرف است.
اگر این حق و حد و حریم که اسلام بیان کرده است، مسؤولانه شناخته و رعایت شود، در جامعهی اسلامى نیازمند و گرفتار و بینوایان بىسرپرست و رنجدیدگان دست از همهجا کوتاه و آبرومندانى که صورت خود را با سیلى سرخ نگه مىدارند یافت نخواهد شد. سخن را در این بخش، با کلامى از محدث بزرگوار مرحوم «شیخ عباس قمى» به پایان مىبریم، که چنین نوشته است:
«... در زمینهی معاشرت نیکو با همسایه، حدیث بسیار است و «حسن جوار» هم تنها پرهیز از همسایهآزارى نیست. بلکه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم از آن جمله است. همچنین از امور مربوط به «خوشهمسایگى»، ابتدا کردن به سلام، عیادت در هنگام بیمارى، تسلیت و تعزیت گفتن در سوگها و مصیبتها، تبریک و تهنیت گفتن در شادیها و اعیاد، چشمپوشى از لغزشها، سرک نکشیدن به رازها و امور پنهانى همسایه، مضایقه نکردن از کمکهایى که مورد نیاز او است، حتى اگر مىخواهد چوبى (و تیرآهنى) بر دیوارت بگذارد، یا ناودانى را بر خانهی تو بگذارد و از این گونه امور... مضایقه نکنى و سخت نگیرى...»(۱۴)
پىنوشتها:
۱) نهج البلاغه، صبحى صالح، نامه ۳۱.
۲) غررالحکم ،چاپ دانشگاه، ج۷، ص۴۹.
۳) کافى، کلینى، ج۱، ص۶۶۷، احادیث ۸، ۱۰ و ۷.
۴) در اصول کافى، ج۲ (عربى) باب «حق الجوار»، همچنین در سفینةالبحار، واژهی «جور» ملاحظه شود.
۵) نهج البلاغه، صبحى صالح، نامه ۴۷، خطاب به امام حسن و امام حسین (ع).
۶) کافى، ج۲، ص۶۳۵.
۷) همان، ص۶۶۷.
۸) سفینةالبحار، ج۱، ص۱۹۱ (واژه جار)، کافى، ج۲، ص۶۶۸.
۹) غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج۷، ص۴۹.
۱۰) کافى، ج۲، ص۷۴.
۱۱) سفینةالبحار، ج۱، ص۱۹۲.
۱۲) کافى، ج۲، ص۶۶۹، باب «حد الجوار».
۱۳) همان.
۱۴) سفینةالبحار، ج۱، ص۱۹۲ «حسن الجوار».