اخلاق معاشرت (۱۵)(به بهانهی ماه مبارک رمضان)
حریم خانه و زندگى
منظور، حریم زمینى و جغرافیایى مورد نظر نیست، بلکه حریم حقوقى و آسایش و آزادى افراد، منظور است.
زندگى شخصى افراد و اوضاع خصوصى داخل خانه و روابط درونى، حد و حریمى دارد که باید پاس داشته شود، تا روابط دوستى و صفا نیز محفوظ بماند، چرا که تعدى به این حریم و مراعاتنکردن این حق، کدورتها و دشمنیهایى را در پى دارد.
بگذارید سخن را اینگونه آغاز کنیم، با طرح یک سؤال:
آیا شما دوست دارید کسى سرزده و بىخبر، وارد خانهی شما بشود؟ آیا ناراحت نمىشوید اگر دیگران، بدون رضایت شما در کیف و کمد یا اتاق و محل کار شما را باز کنند؟ آیا از دید زدن دیگران به دستخط و نوشتههاى محرمانه یا خصوصىتان، بدتان نمىآید؟ آیا اگر کسى از اسرار شما مطلع شود، یا آنکه خودتان رازى را با کسى در میان بگذارید، به خصوص اگر راز خانوادگى و مربوط به زندگى خصوصى شما باشد، او هم به دیگران برساند، خوب است؟ آیا خوشتان مىآید که بدون رضایت شما، کسى در اموال و وسایل شما تصرف کند؟ دید زدن به درون خانهی دیگران چطور؟
اینها و مسایلى از این قبیل، نشان مىدهد که شما براى زندگى و خانهی خویش، حریمى قایل هستید و دوست ندارید که آنها نادیده گرفته شود. مراعات یا عدم مراعات این نکات نیز، از جمله موضوعات «اخلاق معاشرتى» است که در اسلام براى آن قانون و حکم خاص وجود دارد. این مساله را کمى بازتر مطرح مىکنیم:
خانه، یا محل آرامش و ایمنى
به محل مسکونى هر فرد یا خانوادهاى، «مسکن» هم گفته مىشود. یعنى اینکه خانه، محل قرار و استقرار و آرامش و سکون نفس و اطمینان خاطر است. از این رو، انسان باید در محل سکونت خویش، احساس امنیت و آرامش داشته باشد. براى تامین این «احساس آرامش» نیز، اقدامهاى گوناگونى لازم است. از طرز معمارى خانه و نداشتن اشراف بر آن و مناسببودن همسایهها گرفته، تا نحوهی ارتباط دیگران و همسایگان و ترددکنندگان به خانه.
در اتاق خصوصى، نباید کسى واهمهی ورود ناگهانى دیگران را داشته باشد.
در خانهی شخصى هم، نباید دیگران بىاجازه یا بىرضایت یا سرزده وارد شوند. اگر خانهاى مصون از دیدزدن دیگران و چشمچرانى نگاههاى آلوده نباشد، «مسکن» نیست، بلکه عامل تشنج و اضطراب است.
اینکه باید بر در خانه یا اتاق، «پرده» باشد، براى جلوگیرى از افتادن نگاه ناروا به درون خانه است. اینکه قبل از ورود به خانهاى باید در زد، اجازه گرفت و خبر داد، براى همین نکته است. البته، هم صاحب خانه باید در تجهیز خانهاش و تامین وسایلى که به این «ایمنى» و «آرامش» و «آسایش» کمک مىکند بکوشد، هم رهگذران، همسایگان، طبقات بالا و خانههاى مشرف باید نگاه خود را کنترل کنند.
اگر بر در خانهاى پرده نباشد، باید کنار راست یا چپ ایستاد و در زد و یا صاحبخانه را صدا کرد، تا چشم به درون خانه نیفتد.
بگذارید از اسوهی اخلاق بیاموزیم:
پیامبر اکرم (ص) که رفتارش مایهی درس و الگو براى همگان است، وقتى به در خانهی کسى مىآمد، رو به روى در نمىایستاد؛ بلکه سمت راست یا چپ قرار مىگرفت و مىفرمود: «السلام علیکم». با این سلامدادن بلند، اجازهی ورود مىگرفت. زیرا آن روزها هنوز معمول نشده بود که همه در برابر خانهشان پرده بیاویزند.(۱)
یک بار هم «ابوسعید خدرى» رو به روى خانهی حضرت ایستاد و اذن ورود طلبید. حضرت فرمود: رو به روى در، اجازهی ورود مگیر!(۲)
وقتى اشخاص به خانهی شخصى خود وارد مى شوند، نوعى «پناهگاه» امن و آسوده را برگزیدهاند تا استراحت کنند و آزاد باشند. این نکته ایجاب مىکند که حریم و حرمت داخل منزلها حفظ شود و بىاجازه، کسى وارد خانهها نگردد.
استیذان
در اینجا با یک واژهی قرآنى و حدیثى که به همین مساله مربوط مىشود آشنا مىشویم. استیذان یعنى «اذن طلبیدن»، اجازه گرفتن و رخصت خواستن هنگام ورود به خانه یا اتاق کسى دیگر.
همچنان که گذشت، خداوند خانهها را محل آسایش افراد قرار داده و براى آنها احکام ویژهاى مقرر کرده است. چه بسا کسى خسته یا بیمار یا بىحال است و آمادگى پذیرش کسى را ندارد. یا در خانهاش کسى است که با وجود او، نمىخواهد دیگرى را پذیرا باشد. یا اوضاع خانه به نحوى است که دوست ندارد دیگران، آن حالت و وضع را ببینند. یا از نظر لباس و وضع پوشش در شرایطى است که آمادهی آمدن کسى نیست، یا وقت و هنگامى است که لباسها را در آورده و به استراحت نیمروز یا شبانه پرداخته و مایل یا مهیاى آن نیست که کسى مزاحم یا وارد شود یا... یا...
به هر دلیلى، گاهى شرایط به گونهاى است که بىاذن وارد شدن، صاحبخانه را ناراحت مىکند. در چنین مواقعى باید «اجازه» گرفت.
دیدهاید که افراد یک خانه، وقتى از پیش، در جریان آمدن کسى باشند یا خودشان مهمان دعوت کرده باشند، خانه را مرتب و خود را مهیاى پذیرش و پذیرایى مىکنند. ولى وقتى کسى بىخبر و سرزده وارد مىشود، هر کدام به گوشهاى فرار مىکنند، یا با شتاب و عجله، به جمع و جور کردن وسایل خانه و ساماندادن به وضع ظاهرى منزل مىپردازند. این یعنى چه؟ یعنى اینکه افراد، همیشه آمادگى پذیرش دیگران را -به خصوص بىخبر و ناگهانى– ندارند.
در چنین مواردى وظیفه داریم که «استیذان» یا «استیناس» کنیم و بدون خبر دادن و سرزده وارد نشویم، تا به حریم امنیت شخصى افراد در درون خانه، تعدى نکرده باشیم.
نحوهی خبر دادن متفاوت و بسته به شرایط و محیطها و اشخاص گوناگون است.
با «در زدن»، «اجازه گرفتن»، یا الله گفتن، زنگ زدن، سرفه کردن، پا بر زمین کشیدن یا به هر وسیلهی ممکن باید صاحبخانه یا ساکن اتاق و محلى را خبر داد. اگر اجازهی ورود داده شد، وارد مىشویم، و گرنه، بدون هیچ ناراحتى بر مىگردیم. همچنان که اگر ما در شرایط نامساعد بودیم و براى ورود کسى به خانه یا محل کار، تمایل نشان ندادیم، انتظار داریم که نرنجد و این را «توهین» تلقى نکند.
از پیشوایان بیاموزیم
پیامبر اکرم (ص) همواره براى ورود به خانهی دیگران، اجازه مىگرفت. اجازهگرفتنش هم به این صورت بود که با صداى بلند، به اهل خانه سلام مىداد و منتظر جواب مثبت مىماند. حتى براى ورود به خانهی دخترش فاطمه زهرا (س) نیز بیرون خانه مىایستاد و با صداى بلند سلام مىکرد. شنیدن جواب از داخل خانه به معناى آمادگى آنان براى ورود پیامبر بود و آن حضرت داخل مىشد.(۳)
به نظر برخى فقها، این اجازه گرفتن سه بار لازم است. برخى هم یک بار را کافى مىدانند. ولى رعایت جنبهی اخلاقى اقتضا مىکند سه بار، اعلان قبلى شود.
امام صادق (ع) مىفرماید: براى ورود به خانهاى، اذنگرفتن و اعلام، سه بار است: بار اول، تا بشنوند. بار دوم براى آنکه خود را جمع و جور کنند. در مرتبهی سوم اگر مایل بودند اجازه دهند، والا، اذن نمىدهند و اجازهگیرنده برمىگردد: «الاستیذان ثلاثة: اولهن یسمعون، و الثانیة یحذرون و الثالثة ان شاؤوا اذنوا و ان شاؤوا لم یفعلوا، فیرجع المستاذن».(۴)
در سیرهی پیامبر نسبت به حضرت زهرا (س) نوشتهاند که گاهى در خانهی آنها مىآمد، سلام مىداد، پاسخ نمىشنید. تا بار سوم، که مىخواست برگردد، آنان جواب مىدادند. حضرت مىپرسید: چرا جواب نمىدادید؟ مىگفتند: یا رسول الله، دوست داشتیم که صداى تو را بشنویم (این نمونه و شبیه آن در مورد قیس بن سعد بن عباده هم نقل شده است).
سرزده وارد خانه شدن، حتى خانهی خود نیز ناپسند است. در آداب سفر آمده است که پیامبر اکرم (ص) نهى کرد که اگر کسى شبانه از مسافرت برگشت، سرزده وارد خانه شود، مگر آنکه قبلا اعلام کند و خبر دهد: «نهى رسول الله (ص) ان یطرق الرجل اهله لیلا اذا جاء من الغیبة حتى یؤذنهم.»(۵)
از زبان قرآن
گفتیم که موضوع «استیذان»، در قرآن هم آمده است و نشاندهندهی اهمیت این مساله در روابط اجتماعى و خانوادگى است. جایگاه این مساله در آیات قرآن، بیشتر مسایل جنسى و نگاههاى ناخواسته است و آیات قبل و بعدش نیز به کنترل چشم و نگاه مرتبط است. چهبسا سرزده وارد اتاق یا خانه یا محلى شدن، سبب مىشود که نگاه به چهره یا اندام یا صحنهاى بیفتد که ابلیس وسوسهگر، انسان را به دام و کام فتنه بکشد. از این رو اجازهی ورود گرفتن، یک پیشگیرى احتیاطآمیز از هر نوع نگاه ناروا یا دیدن صحنههاى ناپسند یا غیر حلال است.
از زبان قرآن بشنویم که مىفرماید: «اى ایمان آوردهها! به خانههایى جز خانهی خویش وارد نشوید؛ مگر آنکه قبلا خبر دهید و اذن بگیرید و بر اهل خانه سلام کنید. این برایتان بهتر است؛ باشد که پند بگیرید. اگر در خانه، کسى را نیافتید، وارد خانه نشوید تا آنکه به شما اجازه دهند و اگر به شما گفتند: «برگردید»، شما هم برگردید. این برایتان پاکیزهتر (و رشد دهندهتر) است.»(۶)
اگر اجازه داده نشد، بدون ناراحتى باید برگشت. دلیلى بر ناراحتشدن نیست. خانه، خانهی دیگرى است و آماده و متمایل نبوده که وارد شویم. این «ادب قرآنى» است که خدا به ما یادآورى مىکند که نحوهی ورود به خانهی دیگران، هم با اجازه باشد، هم همراه با سلام، هم بدون ایجاد وحشت و اضطراب، به نحوى که آنان احساس «انس» کنند؛ استیناس!
به تعبیر مرحوم علامه طباطبایى: این اجازه گرفتن براى ورود به خانه، کمک مىکند که ساکن خانه خود را بپوشاند و از خودش ایمن و خاطرجمع باشد و این روش پسندیده، کمک مىکند تا اخوت و برادرى و الفت و تعاون عمومى در مسیر آشکار کردن خوبیها و پوشاندن ناخوشایندیها استمرار یابد.(۷)
ابوایوب انصارى از پیامبر خدا مىپرسد که یا رسول الله، این استیناس که در آیهی قرآن مطرح است، چیست؟ حضرت پاسخ مىدهد: گفتن سبحان الله، الحمد لله، الله اکبر، سرفهکردن براى اهل خانه.(۸)
روایت است که مردى به رسول خدا عرض کرد: آیا من براى وارد شدن نزد مادرم نیز اجازه بخواهم؟ پیامبر فرمود: آرى. آن مرد پرسید: مادرم خدمتکارى جز من ندارد، آیا لازم است هر بار که بر او وارد مىشوم، اذن و اجازه بگیرم؟ حضرت فرمود: آیا دوست دارى که مادرت را عریان ببینى؟ مرد گفت: نه. فرمود: پس اجازه بگیر و وارد شو!(۹)
آموزش قرآن دربارهی استیناس و اذن گرفتن، هم دربارهی خانههاى خودمان است، هم خانهی دیگران و در هر دو مورد، احترام گزاردن به حرمت ساکنان خانه و محترم شماردن حقوق شخصى آنان است.