اعتقاد ما ( 2 )
چهارشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۸۸، ۱۰:۳۸ ق.ظ
بدک هم نیست ، یه دوره اعتقادات !!!
آثار عظمت و قدرت خداوند
خدا در قرآن
خداوند متعال پدید آورنده تمام جهان هستى است ، و آثار عظمت و علم و قدرت او در جبین تمامى موجودات جهان ،آشکار و هویداست ، در درون وجود ما ، در عالم جانداران و گیاهان ، در ستارگان آسمان ، و عوالم بالا و در همه جا نمایان است .
ما معتقدیم : هر چه در اسرار موجودات این جهان بیشتر اندیشه کنیم به عظمت ذات پاک او و وسعت علم و قدرتش آگاهتر مىشویم و با پیشرفت علم و دانش بشرى هر روز درهاى تازهاى از علم و حکمت او به روى ما گشوده مىشود ، و ابعاد اندیشه ی ما را گسترش بیشترى مىدهد و این تفکر سرچشمه عشق روز افزون ما نسبت به او خواهد شد و هر لحظه ما را به آن ذات مقدس نزدیک و نزدیکتر مىسازد و در نور جلال و جمال او فرو مى برد .
قرآن مجید مىگوید : « و فى الارض آیات للموقنین * و فى انفسکم افلا تبصرون » ؛ « و در زمین آیاتى براى جویندگان یقین است و در وجود خود شما ( نیز آیاتى است ) آیا نمىبینید ؟ » . (2)
« ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولى الالباب * الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و على جنوبهم و یتفکرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا » ؛ « مسلما در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانه هاى ( روشنى ) براى خردمندان است - همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند یاد مىکنند ، و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین مىاندیشند ( و مىگویند : ) بار الها ! هرگز اینها را بیهوده نیافریده اى ! » . (3)
بخشى از صفات جمال و جلال خداى سبحان
ذات پاک خداوند از هر عیب و نقص پاک و منزه است و آراسته به تمام کمالات مىباشد بلکه او کمال مطلق ، و مطلق کمال است و به تعبیر دیگر هر کمال و زیبایى در این جهان است از ذات پاک او سرچشمه گرفته .
« هو الله الذى لا اله هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون * هو الله الخالق البارئ المصور له الاسماء الحسنى یسبح له ما فى السموات و الارض و هو العزیز الحکیم » ؛ « او خدایى است که معبودى جز او نیست ، حاکم و مالک اصلى اوست ، از هر عیب پاک و منزه است ، به کسى ستم نمىکند ، امنیت بخش است ، مراقب همه چیز است ، قدرتمندى شکست ناپذیر است که با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مىکند ، او شایسته عظمت است ، و منزه است از آنچه همتاى او قرار مىدهند - او خداوندى است خالق ، آفریننده اى بى سابقه ، و صورتگرى ( بى نظیر ) ، براى او نامهاى نیک ( و هر گونه صفات کمال ) است ، آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح او مىگویند و او عزیز و حکیم است » . (4)
و این بخشى از صفات جمال و جلال اوست .
ذات پاک خداوند نا متناهى است
او وجودى است بى نهایت از هر نظر: از نظر علم و قدرت ، حیات ابدیت و ازلیت و به همین دلیل در زمان و مکان نمىگنجد ، چرا که زمان و مکان هر چه باشد محدود است ، ولى در عین حال همه جا و در هر زمان حضور دارد چرا که فوق زمان و مکان است .
« و هو الذى فى السماء اله و فى الارض اله و هو الحکیم العلى » ؛ « او کسى است که در آسمان معبود است و در زمین معبود ، و او حکیم و علیم است » . (5)
« و هو معکم اینما کنتم و الله بما تعملون بصیر » ؛ « او با شماست هر جا که باشید و خداوند نسبت به آنچه انجام مىدهید بیناست » . (6)
آرى او به ما از ما نزدیکتر است ، او در درون جان ماست و او در همه جاست ، و در عین حال مکانى ندارد : « و نحن اقرب الیه من حبل الورید » ؛ « و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم » ! (7)
« هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شىء علیم » ؛ « اوست آغاز و پایان ، و پیدا و پنهان و او به هر چیز داناست » . (8)
بنابر این اگر در آیاتى از قرآن مىخوانیم : « ذو العرش المجید » ؛ « او صاحب عرش و داراى مجد و عظمت است » . (9) عرش در این جا به معناى تخت بلند شاهانه نیست و نیز اگر در آیه دیگر مىخوانیم : « الرحمن على العرش استوى » ؛ « خداوند رحمان بر عرش قرار دارد » . (10) هرگز به این معنى نیست که او مکان خاصى دارد ، بلکه حاکمیت او را بر تمام عالم ماده و جهان ماوراء طبیعت ثابت مىکند . چرا که اگر براى او مکان خاصى قائل شویم او را محدود کردهایم و صفات مخلوقات را براى او ثابت نموده ، و او را مانند سایر اشیاء دانستهایم ، در حالى که « لیس کمثله شىء » ، « هیچ چیز همانند او نیست » . (11) « و لم یکن له کفوا احد » ، « براى او هیچ گونه شبیه و مانندى وجود ندارد » . (12)
خداى سبحان جسم نیست و هر گز دیده نمىشود
خداوند هرگز با چشم دیده نمىشود ، چرا که رؤیت با چشم به معنى جسم بودن و مکان و محل و رنگ و شکل و جهت داشتن است ، و اینها همه صفات مخلوقات است ، و خداوند برتر از آن است که صفات مخلوقات [ را ] داشته باشد .
بنابراین ، اعتقاد به رؤیت خداوند یک نوع آلودگى به شرک است : « لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر » ، « چشم ها او را نمى بینند ولى او همه چشمها را مىبیند و او بخشنده و آگاه است » . (13)
به همین دلیل هنگامى که بهانه جویان بنى اسرائیل از موسى (ع) تقاضاى رؤیت خدا کردند و گفتند : « لن نؤمن لک حتى نرى الله جهرة » ،« هرگز به تو ایمان نمىآوریم تا خدا را آشکارا ببینیم ! » (14) موسى آنها را به کوه طور برد و تقاضاى آنها را تکرار نمود ، و از سوى خداوند چنین پاسخ شنید : « لن ترانى و لکن انظر الى الجبل فان استقر مکانه فسوف ترانى فلما تجلى ربه للجبل دکا و خر موسى صعقا فلما افاق قال سبحانک تبت الیک و انا اول المؤمنین » ، « هرگز مرا نخواهى دید ولى به کوه نگاه کن اگر در جاى خود ثابت ماند مرا خواهى دید و چون پروردگارش بر کوه جلوه کرد ، آن را همسان خاک نمود ، و موسى مدهوش بر زمین افتاد ، هنگامى که به هوش آمد عرض کرد : خداوندا ! منزهى از این که با چشم دیده شوى ، من به سوى تو باز مىگردم و من نخستین مؤمنانم » . (15) و با این جریان ثابت شد که خداوند هرگز قابل رؤیت نیست .
ما معتقدیم : اگر در بعضى از آیات یا روایات اسلامى سخن از رؤیت پروردگار به میان آمده منظور رؤیت با چشم دل و شهود باطن است ، چرا که همیشه آیات قرآن یکدیگر را تفسیر مىکنند « القرآن یفسر بعضه بعضا » . (16)
اضافه بر این على (ع) در پاسخ کسى که از حضرتش پرسید : « یا امیر المؤمنین هل رایت ربک ؟ » ، « اى امیر مؤمنان ! آیا هرگز خداى خود را دیدهاى ؟ » فرمود : « ااعبد ما لا ارى ؟ » ، « آیا کسى را که ندیدهام پرستش کنم ؟ »
سپس افزود : « لا تدرکه العیون بمشاهدة العیان ، و لکن تدرکه القلوب بحقایق الایمان » ، « چشم ها هرگز او را آشکارا نمى بیند اما دل ها با نیروى ایمان وى را درک مىکنند » . (17)
ما معتقدیم : صفات مخلوقات را براى خدا قائل شدن از جمله اعتقاد به مکان و جهت و جسمیت و مشاهده و رؤیت ، سبب دور افتادن از معرفت خداوند و آلوده شدن به شرک است ، آرى او برتر از همه ممکنات و صفات آنهاست و چیزى همانند او نمىباشد . از مهمترین مسائل درباره معرفة الله ، معرفت مساله توحید ، و یگانگى ذات پاک اوست ، در واقع توحید تنها یکى از اصول دین نیست ، بلکه روح و خمیر مایه تمام عقاید اسلامى است ، و با صراحت مىتوان گفت : اصول و فروع اسلام در توحید شکل مىگیرد ، همه جا سخن از توحید و یگانگى است ، وحدت ذات پاک و توحید صفات و افعال خدا و در تفسیرى دیگر وحدت دعوت انبیاء ، وحدت دین و آیین الهى ، وحدت قبله و کتاب آسمانى ما ، وحدت احکام و قوانین الهى درباره تمام افراد بشر ، و بالاخره وحدت صفوف مسلمین ، و نیز وحدت یوم المعاد .
به همین دلیل قرآن مجید هر گونه انحراف از توحید الهى و گرایش به شرک را ، گناهى نابخشودنى مىشمرد : « ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء و من یشرک بالله فقد افترى اثما عظیما » ، « خداوند ( هرگز ) شرک را نمى بخشد ، و پایین تر از آن را براى هر کس بخواهد ( و شایسته بداند ) مى بخشد ، و آن کس که براى خدا همتایى قرار دهد گناه بزرگى مرتکب شده است » . (18) « و لقد اوحى الیک و الى الذین من قبلک لئن اشرکت لیحبطن عملک و لتکونن من الخاسرین » ، « به تو و همه پیامبران پیشین وحى شده که اگر مشرک شوى تمام اعمالت تباه مىگردد ، و از زیانکاران خواهى بود » . (19)
پ . ن :
2- سوره ذاریات ،آیات 20 و 21.
3 - سوره آل عمران ،آیات 190 و 1 91.
4 - سوره حشر ، آیات 23 و 24.
5 - سوره زخرف ، آیه 84 .
6 - سوره حدید ، آیه 4.
7 - سوره ق ،آیه 16.
8 - سوره حدید ، آیه 3.
9 - سوره بروج ، آیه 15.
10 - از بعضى از آیات قرآن استفاده مىشود که کرسى خداوند تمام آسمان و زمین را فرا گیرد بنابراین عرش او بر تمام عالم ماده است . « وسع کرسیه السموات و الارض » (سوره بقره ،آیه 255) .
11 - سوره شورى ، آیه 11.
12 - سوره توحید ، آیه 4.
13- سوره انعام ، آیه 103.
14 - سوره بقره ، آیه 55 .
15 - سوره اعراف ، آیه 143.
16 - این جمله معروف است و از ابن عباس نقل شده است ، ولى این معنى در نهج البلاغه از امیر مؤمنان على (ع) به شکل دیگرى آمده است : « ان الکتاب یصدق بعضه بعضا ... » ( نهج البلاغه ، خطبه 18 ) و در جاى دیگر مىفرماید : « و ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه على بعض » ( خطبه 103 ) .
17 - نهج البلاغه ، خطبه 179.
18 - سوره نساء ، آیه 48.
19 - سوره زمر ، آیه 65.