الکافی، جلد ۱، کتاب عقل و جهل، حدیث ۲۷ :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

الکافی، جلد ۱، کتاب عقل و جهل، حدیث ۲۷ الکافی، جلد ۱، کتاب عقل و جهل، حدیث ۲۷

چهارشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۹:۰۰ ق.ظ

٢٧/٢٧. عِدَّةٌ‌ مِنْ‌ أَصْحَابِنَا، عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ، عَنِ‌ الْهَیْثَمِ‌ بْنِ‌ أَبِی مَسْرُوقٍ‌ النَّهْدِیِّ‌، عَنِ‌ الْحُسَیْنِ‌ بْنِ‌ خَالِدٍ، عَنْ‌ إِسْحَاقَ‌ بْنِ‌ عَمَّارٍ، قَالَ‌:

قُلْتُ‌ لِأَبِی عَبْدِاللّٰهِ‌ عَلَیْهِ‌السَّلاَمُ‌: الرَّجُلُ‌ آتِیهِ‌ وَ أُکَلِّمُهُ‌ بِبَعْضِ‌ کَلَامِی، فَیَعْرِفُهُ‌ کُلَّهُ‌؛ وَ مِنْهُمْ‌ مَنْ‌ آتِیهِ‌ فَأُکَلِّمُهُ‌ بِالْکَلَامِ‌، فَیَسْتَوْفِی کَلَامِی (۱) کُلَّهُ‌، ثُمَّ‌ یَرُدُّهُ‌ عَلَیَّ‌ کَمَا کَلَّمْتُهُ‌؛ وَ مِنْهُمْ‌ مَنْ‌ آتِیهِ‌ فَأُکَلِّمُهُ‌ (۲)، فَیَقُولُ‌: أَعِدْ عَلَیَّ‌؟

فَقَالَ‌: «یَا إِسْحَاقُ‌، وَ مَا تَدْرِی لِمَ‌ هٰذَا؟» قُلْتُ‌: لَا، قَالَ‌ (۳): «الَّذِی تُکَلِّمُهُ‌ بِبَعْضِ‌ کَلَامِکَ‌، فَیَعْرِفُهُ‌ کُلَّهُ‌، فَذَاکَ‌ (۴) مَنْ‌ عُجِنَتْ‌ نُطْفَتُهُ‌ (۵) بِعَقْلِهِ‌؛ وَ أَمَّا الَّذِی تُکَلِّمُهُ‌، فَیَسْتَوْفِی کَلَامَکَ‌، ثُمَّ‌ یُجِیبُکَ‌ (۶) عَلىٰ‌ کَلَامِکَ‌، فَذَاکَ‌ (۷) الَّذِی رُکِّبَ‌ عَقْلُهُ‌ فِیهِ‌ (۸) فِی بَطْنِ‌ أُمِّهِ‌؛ وَ أَمَّا الَّذِی تُکَلِّمُهُ‌ بِالْکَلَامِ‌، فَیَقُولُ‌: أَعِدْ عَلَیَّ‌، فَذَاکَ‌ (۹) الَّذِی رُکِّبَ‌ عَقْلُهُ‌ فِیهِ‌ بَعْدَ مَا کَبِرَ، فَهُوَ یَقُولُ‌ لَکَ‌: أَعِدْ عَلَیَّ‌»(۱۰).

 

ترجمه:

٢٧/٢٧. چند نفر از اصحاب ما روایت کرده‌اند از احمد بن محمد، از هیثم بن ابى مسروق نَهدى، از حسین بن خالد، از اسحاق بن عمار که گفت:

به امام جعفر صادق علیه‌السلام عرض کردم که: مردى هست که به نزد او مى‌آیم و با او سخن مى‌گویم به پاره‌اى از سخنان خویش، و او همه‌ی آن را مى‌فهمد. و از جمله‌ی مردمان کسى هست که به نزد او مى‌آیم و سخنى که دارم با او مى‌گویم و او همه‌ی سخنان مرا فرا مى‌گیرد، بعد از آن، آن را بر من رد مى‌کند؛ چنانچه با او سخن کرده‌ام. و از جمله مردمان کسى هست که به نزد او مى‌آیم و با او سخن مى‌گویم، بعد از آن، مى‌گوید که آن را دو مرتبه بگو.

حضرت فرمود که: «اى اسحاق، آیا نمى‌دانى که این از چه راه است‌؟» عرض کردم که: نه. حضرت فرمود که: «آن‌که با او سخن مى‌کنى به بعضى از سخنان خویش، و او همه‌ی آن را مى‌شناسد، اینک کسى است که نطفه‌اى که او از آن به وجود آمده، با عقلش سرشته شده، و اما آن‌که با او سخن مى‌گویى و او همه‌ی ‌سخنان تو را فرا مى‌گیرد، و بعد از آن، تو را بر آنچه گفته‌اى جواب مى‌گوید، اینک آن است که عقلش در شکم مادرش در او ترکیب شده. اما آن‌که سخنى که دارى با او مى‌گویى و مى‌گوید که دو مرتبه بگو، اینک آن است که عقلش در او ترکیب شده بعد از آن‌که بزرگ شده است، و به این جهت به تو مى‌گوید که دو مرتبه بگو».

 

پی‌نوشت‌ها:

(١). فی العلل:+\«فیعرف».

(٢). فی الوافی:+\«بالکلام».

(٣). فی «ف»:+\«أمّا».

(٤). فی الوافی: «فذلک».

(٥). فی «ف»: «فطنته».

(٦). فی حاشیة «ج»: «یجیئک».

(٧). فی «ج»: «فذلک».

(٨). فی «بس» و العلل: -\«فیه».

(٩). فی «ج»: «فذلک».

(١٠). علل الشرائع، ص ١٠٢، ح ١، بسنده عن الحسین بن خالد الوافی، ج١، ص ١١٧، ح ٢٩.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه