الکافی، جلد ۱، کتاب عقل و جهل، حدیث ۳
٣/٣. أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا: رَفَعَهُ إِلَىٰ أَبِی عَبْدِ اللّٰهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ: مَا الْعَقْلُ؟ قَالَ:«(۱) مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمٰنُ، وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ». قَالَ: قُلْتُ: فَالَّذِی (۲) کَانَ فِی مُعَاوِیَةَ؟ فَقَالَ: «تِلْکَ النَّکْرَاءُ (۳)، تِلْکَ الشَّیْطَنَةُ، وَ هِیَ شَبِیهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَیْسَتْ بِالْعَقْلِ» (۴).
ترجمه:
٣/٣. احمد بن ادریس، از محمد بن عبدالجبّار روایت کرده است، از بعضى از اصحاب ما که آن را مرفوع ساخته به سوى امام جعفر صادق علیهالسلام و گفته است که: به آن جناب عرض کردم که: عقل چیست؟ فرمود: «چیزى است که خداوند مهربان به آن بندگى و پرستیده شود، و بهشتها به آن کسب شود». راوى مىگوید: گفتم: چه بود آنچه در معاویه بود؟ حضرت فرمود که: «آن، زیرکى بود و دریافت و شیطنت و این شباهت دارد به عقل، و عقل نیست».
پینوشتها:
(۱). فی «ألف»:+\«العقل».
(۲). فی «ج، جه» و حاشیة «ب، بج، بع»: «فما الذی». و فی «بر، بو» و حاشیة «ض، بع»: «ما الذی».
(۳). فی «ج»: «النکر». و فی الوافی: «تلک النکراء: هی الفطنة المجاوزة عن حدّ الاعتدال إلى الإفراط الباعثة لصاحبها على المکر و الحیل و الاستبداد بالرأی و طلب الفضول فی الدنیا، و یسمّى بالجربزة و الدهاء». و فی حاشیة میرزا رفیعا، ص ٤٦، و مرآة العقول، ج ١، ص ٣٣: «قوله علیهالسلام تلک النکراء؛ یعنی الدهاء و الفطنة، و هی جودة الرأی و حسن الفهم، و إذا استُعملت فی مشتهیات جنود الجهل یقال لها: الشیطنة. و نبّه علیهالسلام علیه بقوله: «تلک الشیطنة» بعد قوله: «تلک النکراء». و راجع: القاموس المحیط، ج١، ص٦٧٥ (نکر).
(۴). المحاسن، ص١٩٥، کتاب مصابیح الظلم، ح١٥؛ و معانی الأخبار، ص٢٣٩، ح١، بسندهما عن محمّد بن عبد الجبّار، مع اختلاف یسیر الوافی، ج١، ص٧٩، ح٥؛ الوسائل، ج١٥، ص٢٠٥، ح٢٠٢٨٨؛ البحار، ج٣٣، ص١٧٠، ح٤٤٧. و لم یرد فیه: «و لیست بالعقل».