امیرالمومنین اسوهی وحدت (بخش بیست و دومم)
فصل پنجم
برادر و وزیر
از آغاز نبوت سه سال گذشته است؛ پیامبر دعوت خود را علنى نکرده و رسالت به صورت ماجرایى پنهان باقى مانده است، زیرا اعلان دعوت به معنى جبههگیرى در قبال تمام مردم مکه نسبت به چیزى بود که پذیرا نبودند و پافشارى در مردودشمردن آن داشتند و تا پاى جان با آن مبارزه مىکردند.
اصول تازه احتیاج به نیروى پشتیبان دارد.
پیامبر مىدانست که قبایل مکه و تودههاى عرب پشت سر آنها، در آینده، در به کار بردن هر گونه وسیلهی شکنجه بر ضد او، تردیدى به خود راه نخواهند داد، زیرا او بر گسترش رسالت پافشارى خواهد کرد و از آنها خواهد خواست تا از دین خود و دین پدرانشان دست برندارند. این جبههگیرى غیر قابل اجتناب است، و علىرغم خطرهاى عظیمى که دارد، بىشک، پیش خواهد آمد. چرا که دستور رسالت بر محمد صلیالله علیه و آله نازل نشده است که به عنوان داستانى پنهان و رازى نهان باقى بماند آن هم رسالتى که براى اصلاح بشریت و دگرگون ساختن عقاید و روش زندگى آنان نازل شده است. و آن هرگز میسر نیست، مگر این که آنان را با بانگ بلند فرا خواند، و آشکارا بیم دهد، و با محتواى رسالت آشنا سازد، در عین حال ارادهی خداوندى بر پیروزى رسالت و حامل بار رسالت تعلق گرفته است.
براى این که یک رسالت دینى جدید (یا براى هر مکتب فکرى نوپا) که با خواستههاى تودههاى مردم برخورد دارد به پیروزى دست یابد، لازم است که صاحبان و ناشران رسالت (و کسانى که از آنها انتظار گرایش به دین جدید مىرود) تا اندازهاى از آزادى در گفتار و رفتار برخوردار باشند. البته افراد معمولى جرات بر پذیرش اصول تازه را - موقعى که این پذیرش آنها را در معرض خشم، کینه و شکنجه قرار دهد- پیدا نمىکنند، به خصوص آنگاه که اجتماع به آزادى فردى بىاعتقاد و در مقابل قانون نافرمان باشد.
البته اجتماعى از این نوع -به خودى خود- در برخورد با قوانین جدید به زور و شکنجه متوسل مىشود. بیشتر افراد از جرات کافى براى ایستادگى در مقابل ارادهی تودهها برخوردار نیستند، و آمادگى براى تحمل زیانهاى مالى و جانى در راه آرمانهاى والا ندارند. بدان لحاظ است که براى پیروزى دعوتى از این نوع، بایستى صاحب دعوت -دست کم- تا حدى از آزادى گفتار و رفتار برخوردار باشد.
این آزادى تحقق پیدا نمىکند مگر هنگامى که از طرف کسى پشتیبانى شود و از آنجا که اجتماع غیر دموکرات و تندخوست، ناگزیر صاحب دعوت باید یارانى نیرومند و با اخلاص داشته باشد که در راه حمایت از آزادى خود و کسانى که تمایل به پیوستن به آن اصول جدید را دارند و یا حداقل به خاطر شخص حامل رسالت آمادگى پاسخدادن خشونت با خشونت را داشته باشند. و اگر نه جمع زیادى فراهم آمد و نه مشتى از افراد با اخلاص که در راه آن اصول فداکارى کنند، حداقل باید فردى پیدا شود با نیرو و جرات و اخلاصى همانند صاحب رسالت، تا پشت او را محکم کند و وزیر، معاون و سپر محافظ او باشد تا مشکلات سنگین او را سبک کند و به همراه او پاسخگوى خطرها باشد.