امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش بیست و سوم) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش بیست و سوم) امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش بیست و سوم)

يكشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۸۴، ۰۳:۴۶ ق.ظ

برخى خویشاوندان بر برخى دیگر مقدمند

چه بهتر که آن بازوى مورد نظر یکى از خویشاوندان صاحب رسالت‏ باشد. چرا که از خویشاوندان انتظار مى‏‌رود که مهربان‌ترین افراد نسبت ‏به او باشند.

قرآن براى ما بازگو مى‏‌کند موقعى که بر موسى رسالت نازل شد و پروردگارش به او گفت: «سوى فرعون برو که او طغیان کرده است.»، موسى فهمید که با رفتنش به سوى فرعون و دعوت‌کردن او به ایمان با خطرهاى مهمى که براى او بى‏‌سابقه است، روبرو خواهد شد. در حالى که براى رویارویى با خطرها و جلب حمایت‏ به سوى خود، امید در جذب عده‌ی زیادى از افراد با اخلاص قوم خویش نداشت. از پروردگار خود خواست تا پشت او را به وسیله‌ی وزیرى از خاندانش محکم گرداند:

«گفت: پروردگارا! سینه‏‌ام را گشاده گردان، و کار مرا آسان کن و گره از زبانم بگشاى تا سخنم را بفهمند، و برایم وزیرى از خاندانم قرار ده -برادرم هارون را- پشتم را به وسیله‌ی او استوار فرما»(۱).

 

باید آخرین رسالت پیروز گردد

محمد خاتم انبیا است و رسالتش پایان رسالت‌هاى آسمانى است. این بدان معنى است که باید پیروز گردد و تا ابد بماند. از آن‌جا که خداوند مطابق معمول همه‌ی کارها را با وسایل طبیعى‌شان انجام مى‏‌دهد، پیامبرش را مامور نکرد تا براى دعوت به اسلام یک‌باره با همه‌ی مردم روبرو شود، زیرا که این کار ممکن بود به شکست رسالت منجر گردد، تا به پیروزى آن؛ بلکه خداوند اراده فرموده است تا دعوت به تدریج انجام گیرد. در نتیجه، پس از گذشت‏ سه سال از آغاز نبوت به پیامبرش فرمان داد تا دعوت خویش را از نزدیک‌ترین وابستگان خویش آغاز کند:

«نزدیک‌ترین خویشانت را بیم ده، و براى کسانى که از مؤمنان پیرو تو شدند، فروتن باش، و اگر از تو نافرمانى کردند، پس بگو من از عملى که انجام مى‏‌دهید بیزارم‏»(۲)

پس، نزدیک‌ترین خویشاوندانش -به هر حال- اگر چه دعوت او را اجابت نکنند، کم آزارتر از دیگران خواهند بود. چه بسا که در میان آنان فردى نیرومند با اخلاصى‏ فراوان، آماده براى فداکارى پیدا شود، وزیر او گردد و به همراه او با سختی‌ها روبرو شود و سپرى باشد که او را از خطرهاى بسیار نگه دارد و در سازمان دادن یک امت و دولت‏ یاور او شود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه