امیرالمومنین اسوهی وحدت (بخش بیست و پنجم)
تناقضى روشن
قطعا این حدیث با احادیث قبل سازگار نیست، زیرا تنها به خاندان عبدالمطلب توجه دارد در حالى که احادیث قبل از آن بیشتر متوجه به غیر از خویشاوندان نزدیک پیامبر صلیالله علیه و آله است، شگفتى حدیث در این است که پیامبر صلیالله علیه و آله کودک خردسالش فاطمه سلامالله علیها را -که هنوز به حد تکلیف شرعى نرسیده است- مخاطب قرار مىدهد، و از بالاى کوه صفا او را مخاطب قرار مىدهد، در حالى که او همهوقت در میان خانهی پیامبر صلیالله علیه و آله بوده است! و آن نیز در حالى است که خطاب به فاطمه سلامالله علیها و دیگر اولاد عبدالمطلب متضمن رسالتى -که در آن ایشان را به ترک عبادت بتها و یا ایمان به اسلام فرمان دهد- نیست.
علاوه بر این که عایشه هنوز موقع این حادثه به دنیا نیامده بوده است، چون پیامبر صلیالله علیه و آله با او در مدینه عروسى کرد در حالى که او نهمین سال عمرش را پشت سر مىگذاشت(۸). معنى آن مطلب این است که ولادت او در حدود پنج سال بعد از مبعث بوده است. ابوهریره نیز از شهود حادثه نبود زیرا که او پیامبر را در خیبر و یا در سال هفتم هجرى هنگام بازگشت از خیبر دیده است(۹)! و عجیبتر از همهی آنها سخن زمخشرى است که مىگوید: عایشه دختر ابىبکر و حفصه دختر عمر با کسانى بودند که پیامبر روز انذار، آنان را مورد خطاب قرار داد (در حالى که عایشه روز انذار به دنیا نیامده بوده است!!)(۱۰).
قطعا این دلیل روشنى است بر مشتبهشدن مطلب بر راویان و این که دو شیخ [مسلم و بخارى] از روال طبیعى دو حادثهی نزول دستور به انذار و آنچه را پیامبر صلیالله علیه و آله بعد از نزول امر انجام داده است، غافل ماندهاند. چه بسا که کتب صحاح از مطلب صحیح غفلت کردهاند!!
در حقیقت، این آیه، آشکارا دلالت دارد که خداوند پیامبرش را مامور ساخته است تا نزدیکترین خویشاوندانش را بیم دهد، و خویشان نزدیکترش همان فرزندان عبدالمطلب بودند نه بقیهی قبایل مکه. از پیامبر صلیالله علیه و آله بعید است که، جز آنچه را که خدا به او فرمان داده است انجام دهد. پس، آنچه مورخان و بسیارى از محدثان روایت کردهاند، که پیامبر صلیالله علیه و آله فرزندان عبدالمطلب را بر ولیمهاى جمع کرد، و از آنان که از خویشاوندان و بستگان نزدیک او بودند خواست تا به رسالت او بگروند و با او در کار مهم و خطیرى که بر عهده گرفته است، همکارى کنند، مطلبى است که با منطق و طبیعت حوادث مهم، منسجم و هماهنگ است. چه کسانى سزاوارترند به معاونت پیامبر صلیالله علیه و آله از خاندان خود او در روبرو شدن با خطرهایى که پیامبر صلیالله علیه و آله در انتظار آنهاست؟
اینکه دعوت به اسلام باید تدریجى باشد امرى طبیعى است، پیامبر مىخواهد به کمک فامیل و خاندانش یعنى نزدیکترین مردم به خود، مطمئن شود پیش از این که دیگران و بقیهی قبایل عرب را دعوت به تغییر عقاید خود و ترک بتهایشان کند در حالى که آنان در آینده در نهایت خشونت و دشمنى با او روبرو خواهند شد.