امیرالمومنین اسوهی وحدت (بخش سوم)
آیا این بزرگداشت به خاطر خویشاوندى بود؟
گاهى تصور مىشود که بزرگداشت خاندان پیامبر -با درود فرستادن بر ایشان- تنها به سبب خویشاوندى آنان با پیامبر است، در صورتى که [اگر] مطلب از این قرار باشد، تمایز ایشان از دیگران و بزرگداشت آنان تا این اندازه، اعلان یک اصل برترى قبیلهاى و امتیازى خواهد بود که با روح اسلام منافات دارد و شمارى از اصول اسلامى را نقض مىکند.
از جمله اصولى که بر مبناى این ادعا برترى قبیلهاى نقض مىشود، اصلى است که مىگوید تمام مردم در پیشگاه خداوند برابرند، به راستى از جمله مهمترین هدفهاى رسالت اسلامى نابودکردن حکومت اشرافى و از بین بردن فاصلههاى میان مردم و دستیابى به جامعهاى یکپارچه و عارى از فاصلههاى طبقاتى بوده است. و قرآن چنین اعلام مىکند: «اى مردم ما شما را از مرد و زن آفریدیم، و شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، به راستى که ارجمندترین شما در پیشگاه خدا پرهیزگارترین شماست.» (سورهی حجرات، آیهی ۱۲)
پیامبر روز غلبه بر مشرکین مکه را روز آغاز برابرى اعلام کرد و فرمود: «اى تودهی قبیلهی قریش! خداوند، خودبینى زمان جاهلیت و فخرفروشى به پدران را از شما گرفته است، همهی مردم از آدم و آدم از خاک است». «به راستى که گرامىترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست»(۷).
و از جمله اصول، این است که خداوند نه کسى از بندگانش را به خاطر کارى که خویشاوند او -چه خوب و چه بد- انجام داده است، پاداش مىدهد و نه مجازات مىکند. و قرآن به شرح زیر اعلام مىفرماید: «اى مردم از پروردگارتان بپرهیزید، و هم بترسید از روزى که هیچ پدرى فرزند خود را حمایت نکند و هیچ فرزندى از پدر خود پشتیبانى نکند، به راستى که وعدهی خدا حق است پس زندگانى دنیا شما را نفریبد و فریبدهندهاى شما را به خدا مغرور نسازد»(۸). و در آیهی دیگر است: «هیچ کسى بار گناه دیگرى را به دوش نمىکشد، هر چند گرانبارى خواستار حمل آن باشد، چیزى از آن حمل نشود اگر چه خویشاوند باشد.»(۹).
از جمله اصولى که با اندیشهی برترىجویى قبیلهاى تناقض دارد، این است که خداوند کسى را به خاطر عمل فوق طاقت و بالاتر از حد توان و اختیارش، نه مجازات مىکند و نه پاداش مىدهد. انتساب فرد به خانواده امرى غیر اختیارى است. از این رو، منطقى و صحیح است که با اعتقاد به عدالت خداوند، معتقد باشیم که او هیچ کس را به خاطر انتساب به خانوادهی معینى، بر دیگران برترى نمىدهد.
به راستى که اسلام در مقابل هر نوع برترى فردى، نژادى، قومى و یا قبیلهاى ایستادگى مىکند، چرا که این گونه برترىها به مثابه پاداش یا کیفر بر عمل فراتر از توان شخص است. انتساب شخص به یک خانواده، فامیل و یا شخص ساختهی خود آن شخص نیست. هیچ یک از ما پیش از ولادت، خانواده، فامیل و یا شخصیت خود را انتخاب نکردهایم، بلکه با همان وابستگیها به دنیا آمدهایم. بنابراین عقل نمىپذیرد که خداوند کسى را صرفا به سبب انتسابش به خانوادهی معینى گرامى بدارد و یا خوار بشمارد. چرا که همهی مردم در پیشگاه خداوند یکسانند، و او تمایزى میان آفریدگان نمىگذارد مگر به دلیل کار خوب و یا بدى که به اختیار خود انجام مىدهند. بر این اساس است که پرهیزگار را شرافت مىبخشد و نسبت به بندگان گنهکار و بدکار خود او را برترى مىدهد.
اگر این اصول صحیح باشد –که بىتردید صحیح است- پس جمع بین آنها و میان بزرگداشت خاندان پیامبر (ص) و برترىدادن آنان بر دیگران و الزام مسلمانان بر درود فرستادن به ایشان آن هم فقط به خاطر انتسابشان به پیامبر (ص)، مشکل خواهد بود، تناقضى وجود ندارد. براى توضیح موهومبودن این تناقض یادآور مىشویم که این شبهه مبتنى بر دو مقدمه است:
(۱) بزرگداشت خاندان محمد (ص) با الزام مسلمانان به درود فرستادن بر ایشان به هنگام صلوات بر او، به این مطلب برمىگردد که -آنان خویشاوندان حضرت محمد (ص) هستند و انتساب به او دارند- و دلیل دیگرى براى این بزرگداشت جز همان خویشاوندى وجود ندارد.
(۲) دیگر این که بزرگداشت آنان به این دلیل با اصول سهگانهاى که قبلا گفته شد -برابرى مردم در پیشگاه خدا، به هیچ کسى ثواب و عقاب به خاطر عمل خویشاوندى از خویشاوندان داده نمىشود، کسى را نسبت به آنچه فوق قدرت او و خارج از اختیارش هست، ثواب و عقاب نمىدهند.- منافات دارد.
مقدمهی دوم صحیح است و تردیدى در آن وجود ندارد، اما مقدمهی اول به دور از صحت است، زیرا ما معتقدیم خویشاوندى هیچ کس به پیامبر (ص) او را از کیفر الهى در امان نمىدارد. خداوند بهشت را براى هر کس که فرمان او را ببرد -از هر نژاد- آفریده است، و جهنم را براى هر آن کس که او را نافرمانى کند؛ هر چند که از فرزندان پیامبر (ص) باشد.
قرآن مشتمل بر سورهاى است که در نکوهش ابولهب نازل شده است در صورتى که او عموى پیامبر است: «بریده باد دستهاى ابولهب، ثروت و هر آنچه به دست آورده است، عذاب را از او دفع نکند، به زودى در آتش فروزان در آید، و همسرش هیزمکش است، در حالى که به گردنش ریسمانى از لیف خرماست.»(۱۰)