امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش سی و سوم) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش سی و سوم) امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش سی و سوم)

چهارشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۸۴، ۰۵:۵۶ ق.ظ

تاریخ زندگى على سرشار از فداکارى است

تاریخ زندگانى على در سال‌هاى پس از این رویداد، به روشنى این نتیجه‌گیرى را ثابت مى‏کند.  تاریخ به ما نمى‏گوید که پیامبر به على پیش از جنگ احد خبر داد که او از معرکه‌ی احد سالم بیرون مى‏آید. و لیکن این مطلب مانع از آن نمى‏شد که على با پیامبر استوار بماند و با جانش از او محافظت کند، و با گروهى از لشکریان مشرک مهاجم یکى پس از دیگرى روبرو شود. آن گاه که همه‌ی یاران پیامبر(ص) رو به فرار گذاشتند، در میان آن‌ها فرو رفته و با شمشیرش سرهاى قهرمانانشان را بزند.

حقا که على به هنگام هجرت دو امر مهمى را که به وى موکول شده بود به بهترین وجه انجام داد، به راستى که او به پیمان همکارى با رسول خدا وفا کرد و پیامبر خدا را نجات داد و او سوى منزلگاه هجرتش رهسپار شد و به انجام وظیفه‌ی رسالت الهى -چنان که خدا خواسته بود– پرداخت. پس یارى على به پیامبر خدا فداکارى بى‏نظیرى در نوع خود بوده است. پیامبر از او خواست که نیابت کند از او تا به عنوان یک نایب پرداخت کننده‌ی امانت‌ها عهده‏دار این کار مهم شود، پس او نیز آن امانت‌ها را به صاحبانش باز گرداند بدان گونه که اگر خود رسول خدا(ص) نیز بود، عمل مى‏کرد. و پس از این که هر دو امر مهم را به انجام رساند، رهسپار مدینه شد، چندین روز پیاده راه رفت ‏به حدى که پاهایش ورم کرد، و سرانجام به محل قبا، چند میل دور از مدینه رسید. در آن جا پیامبر منتظرش بود براى این که در حالى وارد مدینه شود که فدایى و نماینده‏اش در پس دادن امانت‌ها، همراه او باشد.

البته خداوند پیامبرش را از کید و مکر کسانى از قریش که نسبت ‏به او مکر ورزیده بودند نجات داد و او محترمانه و در میان یارانى چند، به سلامت وارد مدینه شد. اما قریش خود را پیروز و در سلامت نمى‏دیدند، و از جانب محمد(ص) خواب راحت نداشتند. و با وجود او، دین خود و مرکز قدرت آن [مکه] را در خطر جدى مى‏دیدند و مى‏ترسیدند که با گذشت زمان آن حضرت توان و قدرت بیشترى بیابد و سرانجام با لشگرى که مانندش در گذشته دیده نشده باشد به مکه باز گردد!

آرى نجات پیامبر(ص) قریش را بر قتل او حریص‌تر و در ستیز با او خشن‌تر کرد. قریش چون این مرتبه در رسیدن به هدف ناکام شده‏اند پس باید در آینده آتش جنگى طولانى را مشتعل کنند، خود و یارانشان را به میدان‌هاى گوناگون کارزار وارد سازند و تمام امکانات خود را براى نفوذ در بقیه‌ی قبیله‏هاى بت‏پرست و غیر بت‏پرست‏ بر ضد پیامبر به کار گیرد. تا شاید با رودررویى و جنگ با آن حضرت بتوانند به برخى از اهداف خود که با هجوم ناگهانى به آن نرسیده بودند دست‏ یابند.

اگر فداکارى على در شب هجرت را نمونه‏اى برجسته از ایفاى تعهد او به معاونت پیامبر در شب شوراى منزل -یعنى کمک و معاونت او- به شمار آوریم، پس ممکن است تصور کرد حوادثى که در پى هجرت تا هنگام قطعى‌شدن پیروزى آن اصول آسمانى پیش مى‏آید، سال به سال بر مقدار حجم این همکارى مى‏افزاید.

امکان نداشت که اسلام منتشر شود مگر وقتى که معتقدان به اصول آن از قید ترس آزاد و از آزادیشان بهره‏مند مى‏شدند، و آن ممکن نبود جز وقتى که دولتى نیرومند بر اساس این اصول بر پا شود، و پایه‏هاى این دولت مورد نظر نمى‏توانست استوار گردد مگر وقتى که قواى تهدید کننده‌ی شرور از بین بروند. و ما در صفحات آینده خواهیم دید که على در تمام این موارد، تنها مددکار است.

 

پىنوشت‌ها:    

۱- المستدرک ج ۳ ص ۵.     

۲- ج ۲ ص ۷۲، دار الکتاب العربى بیروت.

۳- نهج البلاغة،ج ۲ ص ۵.

  • ناصر دوستعلی

امیرالمومنین

کیمیا می‌خونه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه