این نقشه جعلی است (5)
سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۸۷، ۰۶:۳۷ ب.ظ
نگاهی به تاریخ فلسطین از آغاز تا امروز
قسمت پنجم :
سال آینده در اورشلیم
سران یهود مانند طبیب حاذقی که در جای خود داروهای تلخ و شیرین را برای بیمارش تجویز می کند ، برای آماده ساختن امکان تشکیل حکومت جعلی اسرائیل که طبعا باید با حضور و فعالیت آحاد یهودی صورت می پذیرفت ، روشهای گوناگونی را آزمایش کردند و با موفقیت این مراحل را طی کردند .
برگزاری نخستین کنگره صهیونیسم در سال 1897 در شهر بال سوئیس به رهبری تئودور هرتزل ، اولین اقدام آشکار برای تشکیل دولت یهودی بود . تئودور هرتزل روزنامه نگار یهودی بود که قضایای دادگاه دریفوس را دنبال می کرد . یهودی زاده اتریشی که نمی توانست فرزندی داشته باشد ، منکر خدا بود و با کسانی که یهودیت را به عنوان یک مذهب در نظر داشتند ، به شدت مبارزه می کرد . هرتزل هم مثل دیگران چندان توجهی به شخص دریفوس نداشت . چیزی که برای او مهم بود ، حکمی بود که از صورت قضیه نتیجه می گرفت .
هرتزل در لاک خود فرو رفت و شروع به نوشتن کرد . شاید فکر می کرد حال که صاحب فرزندی نمی شود ، چطور می تواند کاری کند که از یاد نرود و به یاد آورد که سالهاست که « سرفورنس مونته فیوری » در فلسطین زمین می خرد تا در آنجا یک یهودستان برپا کند . او کتاب « دولت یهود » را درباره لزوم وجود کشوری یهودی ارائه کرد و یادداشتهای زیادی درباره راه های اجرایی رسیدن به این هدف نوشت . هرتزل برای برپایی یهودستان به تجربه های « سیسیل رودس » نظر داشت . رودس قهرمان استعمار بریتانیا بود و نام خودش را بر کشور آفریقایی گذاشت تا همیشه در یادها بماند . رودسیه یا رودزیا . هرتزل هم که به فکر بود ، کشوری را به نام یهود [ ایجاد ] کند آدرس رودس را پیدا کرد و به او چنین نوشت : « خواهش می کنم که برای من نامه ای بنویسید و بگویید که برنامه مرا بررسی کرده و آن را تایید می کنید . آقای رودزیا شما از خودتان می پرسید چرا به شما مراجعه می کنم ، باید بگویم به این علت که برنامه من نیز یک برنامه استعماری است . »
راهکار رودس می توانست سرمشق خوبی برای هرتزل باشد . خریدن زمینهای بزرگ از مالکان بزرگ و تصاحب زمین کشاورزانی که به امید کار پر رونق ، زمینهای خود را می بخشند و سپس تصرف کشور با نیروی نظامی .
البته هرتزل به روش پیچیده تری نیاز داشت . او باید می توانست یهودیان را قانع می کرد که برن و پراگ و مسکو و مونیخ و لندن و استامبول و نیویورک و هزار شهر آباد دیگر را رها کنند و به زمینهای غریبه ای بروند که به زور به نام آنها شده بود . از طرفی او باید این زمین ها را آماده می کرد . زمینی بزرگ که یهودیان را در خود جای دهد و بتوان آن را به راحتی اشغال کرد و مردمش را بیرون راند و اسیر کرد . زمینی که بعدها اسمش را گذاشت « سرزمین بدون مردم » (1) . و پول بارون ها و سرها و عالیجنابان یهودی که باید در این قمار بزرگ خرج می شد ، مساله دیگری بود که باید آن را پیگیری می کرد .
هرتزل ، راه را از آخر به اول طی کرد . پس از انتشار کتابش به راه افتاد و همه را دعوت کرد . روزنامه نگاران ، سیاستمداران ، پولدارها ، صاحب منصبان ، و خلاصه همه آنهایی که سری توی سرها داشتند و بدشان هم نمی آمد دور هم جمع شوند و یک قمار بزرگ جهانی راه بیندازند . این شد که کنگره معروف بال در 1897 در شهر بال سوئیس برگزار شد . در این کنگره نمایندگان یهودیان از سراسر اروپا آمدند و سازمان صهیونیسم جهانی را تاسیس کردند . با تشکیل این کنگره ، عامل جدیدی که در باورهای سنتی یهودیان اروپایی وجود نداشت به وجود آمد و آن اینکه یهودیان از نظر سیاسی یک ملت واحدند .
در این کنگره ، اعضای شرکت کننده قرار گذاشتند که تمام تلاش خود را برای دست یابی به این هدف به کار برند . هرتزل پس از پایان کنگره نوشت : « در بال من دولت یهود را بنیان گذاشتم ... همه شاید در عرض 5 سال و یقینا پنجاه سال به این امر پی خواهید برد » .
دستگاه تبلیغاتی یهود کار خود را شروع کرد . مهمترین امر ، تثبیت این باور در ذهن مردم یهود بود که آرمانی که به نام دولت یهود وجود دارد . برای مدتها ، شعار « سال آینده در اورشلیم » ورد زبان یهودی ها شد . مدرک سازی تاریخی و مذهبی برای این ادعا نیز برای سرمایه داران یهودی کار سختی نبود . برای آنان ، این موضوع هنوز امری حیاتی است ، به طوری که امروز هم دانش آموز یهودی که تورات را از شش سالگی می آموزد بایستی بداند که این سرزمین از رود مصر تا فرات امتداد می یابد .
اخراج هرتزل از کاخ سلطنتی
هرتزل ، خود اولین گام ها را برداشت که دومین مشکل را هم حل کند ، یافتن زمین ؛ او قبل از تشکیل کنگره به سراغ سلطان عبد الحمید دوم رفته بود و به او گفته بود که در ازای دریافت بیست میلیون لیره عثمانی اجازه دهد که یک جمهوری خودمختار یهودی در داخل قلمروهای عثمانی در فلسطین تشکیل شود و مهاجرت نامحدود یهودیان به فلسطین مجاز شود و جواب گرفته بود که : « بهتر است یهودیان ، میلیونها ثروت خودشان را نگه دارند ... این سرزمین تقسیم نخواهد شد مگر بر پیکر مرده ی ما » .
شاید به همین دلیل ، هرتزل گزینه های دیگری جلوی روی خود گذاشت ؛ آرژانتین و آمریکای جنوبی و یا اوگاندا در آفریقا و یکی یکی آنها را بررسی کرد . عامل مهم دیگری که باعث شد هرتزل به این گزینه ها فکر کند ، لامذهب بودنش بود . او اعتقاد داشت که یهودیت را نه به عنوان مذهب ، بلکه باید به عنوان یک قوم نگریست . او درباره ی انتخاب بین فلسطین و آرژانتین می گوید : « هر آنچه اروپایی ها بدهند و مورد توافق ملت یهود باشد ، کنگره می پذیرد . آرژانتین از نظر منابع طبیعی یکی از غنی ترین کشورهای دنیاست . کشوری پهناور با جمعیت پراکنده و هوای ملایم . فلسطین خانه فراموش نشدنی ماست . نام فلسطین خود عامل نیرومندی برای جلب مردم ما خواهد بود . » اما سرانجام هرتزل به این نتیجه رسید که فلسطین بهترین گزینه است . او فهمید اولین کسی نیست که به فکر ایجاد یهودستان افتاده است . قبل از او خیلی ها به این موضوع فکر کرده بودند ، که یکی از آنها « بارون دو روچیلد » معروف بود . او سالها پیش زمانی که « بنیامین دیزرائیلی » از او درخواست وام برای خرید سهام کانال سوئز را کرده بود ، از او قول گرفته بود که در مقابل دریافت وام ، سرزمین فلسطین را که درست بالای کانال سوئز قرار داشت به او واگذار کند .
هرتزل و دوستانش می توانستند از این فرصت استفاده کنند و امپراطوری بریتانیا را وارد بازی کنند . هرتزل در سال 1901 باز هم سری به سلطان عبد الحمید زد و پیشنهاد پرداخت 5 میلیون لیره طلا را به سلطان نمود ، ولی این امر منجر به اخراج وی از کاخ سلطنتی گردید . از جمله پیشنهادهای دیگر او به عبد الحمید موارد زیر بود :
1- تاسیس ناوگان دریایی عثمانی 2 – کمک به سلطان در تنظیم سیاست اروپایی وی 3 – تاسیس دانشگاه عثمانی در بیت المقدس ، تا دیگر نیازی به اعزام دانشجو به اروپا نباشد . 4 – باز پرداخت کلیه بدهی های عثمانی 5 – تقدیم کمک هایی برای اجرای طرح های عثمانی 6 – پرداخت مالیات سالیانه برای کمک به دولت ، حهت سامان بخشیدن به اوضاع در هم ریخته اقتصادی . سلطان این پیشنهاد را مردود دانست . این آخرین تلاش هرتزل قبل از مرگش بود .
پ . ن :
1 – نامی است که هرتزل برای سرزمین فلسطین گذاشته بود و با شعار « سرزمین بدون مردم برای مردم بدون سرزمین » یهودیان را تشویق به مهاجرت به فلسطین می کرد .
ادامه دارد ...