این نقشه جعلی است (6)
نگاهی به تاریخ فلسطین از آغاز تا امروز
قسمت ششم :
نفوذ در امپراطوری
بعد از مرگ هرتزل ، اسکان مرحله به مرحله در سرزمین فلسطین به صورت یکی از ارکان سازمان صهیونیسم در آمد و در سال 1908 صهیونیستها به نظر واحدی مبنی بر ایجاد دولت یهود در فلسطین دست یافتند ، زیرا موزامبیک ، کنگو ، و آرزانتین در سالهای 1897 تا 1900 مورد بررسی قرار گرفته و رد شده بود و سرزمینهای قبرس و صحرای سینا در سال 1901 تا 1903 مورد ارزیابی واقع شده بود . پیشنهاد انگلیس در خصوص اوگاندا نیز در فواصل سالهای 1903 تا 1908 بررسی و رد شده بود . بنابراین همه صهیونیستها به طور قاطع در غصب سرزمین فلسطین از طریق نابودسازی و آواره کردن ساکنان آن متفق القول شدند .
اسقرار نهایی دولت صهیونیستی در فلسطین بدون افول و فروپاشی عثمانی امکان پذیر نبود . امپراطوری عثمانی در اوج اقتدار خود ، بر سرتاسر شمال آفریقا ، منطقه بالکان ، اروپای مرکزی شبه جزیره کریمه و بخشهایی از قفقاز حکومت داشت . اما به تدریج از سده هجدهم متصرفات اروپایی خود را از دست داد . اروپایی ها رفته رفته در حکومت عثمانی نفوذ و اقتدار بسیار یافته ، در اسلامبول سفارتخانه تاسیس کردند . کنسول گری های بریتانیا در سال 1893 ، روس در سال 1842 و فرانسه در سال 1843 در اورشلیم دایر شد . با گسترش فعالیتهای اقتصادی این کشورها در عثمانی ، اروپایی ها با برقراری « کاپیتو لاسیون » حق قضاوت کنسولی برای خود ایجاد کردند . در واقع امپراطوری عثمانی در آغاز سده نوزدهم میلادی در شرف فروپاشی بود ، اما دولتهای اروپایی ، آن را به عنوان سدی مقابل پیشروی های دشمن نگه داشتند ، پس از نشست برلین در ربع آخر سده نوزدهم میلادی ، سرانجام دولت های اروپایی تصمیم به تقسیم و فروپاشی نهایی عثمانی گرفتند که در جریان جنگ جهانی اول ، این تصمیم به طور کامل تحقق یافت .
امروز دیگر نقش صهیونیستها در آتش افروزی جنگ جهانی اول ، طبق اسناد و اعترافات خود آن ها قابل انکار نیست . روچیلدها و دیگر دلالان جنگ ، طبق عادت دیرینه خود ، وارد صحنه شدند . دستگاه امپراطوری جنگ به کار افتاد . جاسوسها ، مشاوران خیرخواه دربار ! ، فروشندگان اسلحه ، بانکهای بین المللی و ... همگی جزیی از این امپراطوری بودند و وظیفه روشن نگه داشتن این آتش را داشتند . « جیمز مالکوم » یهودی در کتاب خاطرات خود نوشته است : « در جنگ جهانی اول برای کسب حمایت دولت انگلیس ، من مامور شدم برای رسیدن به این هدف ، پای دولت آمریکا را به جنگ بکشانم . لذا نقش مهمی بازی کردم و با سفرهای متعدد و نشر مقالات مفصل در روزنامه های تایمز لندن و آمریکا سرانجام در سال 1917 آمریکا را وارد جنگ کردم . »
به این ترتیب روچیلدها و بازرگانان یهود با کمک وسیع خود به دو طرف درگیر در جنگ جهانی اول ، از آب گل آلود ماهی گرفتند و با تکه تکه شدن دولت عثمانی ، سهمی از این گوسفند قربانی نیز به آنها رسید .
تفرقه بینداز و حکومت کن
سلام گرگ بی طمع نیست ، قاعده ساده ای است ولی کسی قادر به درک آن است که حرص و طمع قوه تشخیص او را مختل نکرده باشد . این مساله تعجب برانگیز که سرزمینی به وسعت عثمانی ، چگونه به این راحتی تکه تکه می شود ، نیز از همین ریشه آب می خورد . پیش از شعله ور شدن آتش جنگ جهانی اول ، دو گرایش مختلف در اندیشه سیاسی اعراب وجود داشت ، جریان اسلامی اصلاح طلب و جریان ملی گرای عربی . این جریان که بر اساس تفکر قومی و ملی گرایی شکل می گرفت ، طعمه خوبی برای انگلیس بود که مهارت کافی در ماهی گرفتن از آب گل آلود تفرقه داشت و به این ترتیب ، با وعده و وعیدهایی که دولت انگلیس برای استقلال اعراب داد ، آنها را به شورشی علیه عثمانی واداشت و با تضعیف موقعیت نظامی عثمانی ، وحدت نظر مسلمانان را در اجابت ندای سلطان عثمانی برای جهاد مخدوش ساخت . شریف حسین ، حاکم مکه از اعلام جهاد طفره رفت ، تعصب قومی به اوج خود رسیده بود . در بین مردم ضرورت رهایی از حکومت ترکها ، سخن روز شده بود . اعراب در خواب خرگوشی خود ، رویای حاکمیت و اسقلال عرب را می دیدند که فاتحان جنگ جهانی اول ، روی نقشه ای که بر میز مذاکره پهن شده بود ، با اشتهای کامل ، سهم خود را جدا کردند و با انعقاد توافق نامه سایکس پیکو ، سوریه و لبنان ، تحت الحمایه فرانسه و عراق ، شرق اردن و البته فلسطین – سهم سفارشی صهیونیستها – تحت قیمومیت انگلیس در آمدند . حدود یکسال این قرار داد ، محرمانه ماند و بالاخره در نوامبر 1917 با انتشار علنی « وعده بالفور » ، سهم کنار گذاشته صهیونیستها – فلسطین – به آنها پیشکش شد .
یک کادوی ناقابل
بالفور ، وزیر امور خارجه انگلیس ، در یک نامه فدایت شوم به دوست صهیونیستش ، لرد روچیلد ، حواله سود کلان وامی را فرستاد که سالها پیش دیزرائیلی نخست وزیر وقت انگلیس از روچیلد گرفته بود . نامه ای که به عنوان وعده بالفور در مهمترین صفحات زندگینامه فلسطین ثبت شد :
« لرد روچیلد عزیزم
راستی خوش وقت و مشعوفم که به نام دولت شاهنشاهی انگلستان ، با کمال صراحت ، وعده ذیل را به شما ابلاغ می کنم . این وعده عطف به درخواست جمعیت یهودی صهیونیست است که به این وزارتخانه رسید و با آن موافقت شده است . دولت شاهنشاهی انگلستان ، نظر لطف مخصوصی به تشکیل کانون ملی یهود در فلسطین دارد و در آینده نزدیکی نهایت سعی و کوشش در راه رسیدن به این هدف و تسهیل وسایل آن مبذول خواهد شد . این هم به طور واضح معلوم باشد ، نباید امتیازات سیاسی یهودی به سایر اقوام ضرری وارد آورد . »
انگلیسی های نجیب !
در حقیقت اعلامیه بالفور ، یکی از عجیب ترین اسناد بین المللی تاریخی است . سندی که به موجب آن ، یک دولت استعماری ، سرزمین فلسطین را – که مالک آن نبوده است – به صهیونیستها ، پیشکش می کند . در این اوضاع و احوال ، حال و روز اعراب ملی گرای عثمانی دیدنی بود .
« عجاج نویهض » یکی از سران ملی گرای فلسطین می گوید :
« در اوایل این قرن ، اعراب به علت ساده لوحی و بی تجربگی سیاسی ، دورنگریها و اهداف غایی استمارگران اروپایی را درک نکرده بودند . شاید علاقه مفرط آنها به باورهای ملی گرایانه و نجات از یوغ ترکان ، مانع شد حقیقت قضیه را دریابند . مردم گمان می کردند ، همانگونه که تبلیغات انگلیسی ها القا می کند ، آنان مردمی پاک دامن و نجیب هستند ! »
ستون پنج انگلیس
بده – بستانهای انگلیس ، آمریکا و صهیونیستها نشان می دهد نه تنها انگلیس دولت نجیبی برای اعراب نبود بلکه چگونه با دیپلماسی و تبلیغات فریبکارانه خود توانسته بود فضای عمومی اعراب را به نفع خود جهت بدهد و بهره برداری سیاسی لازم را بنماید . از آغاز جنگ جهانی اول ، یهودیان ، در کشورهای تحت سلطه عثمانی ، ستون پنجم ارتش انگلیس بودند و با کمکهای اطلاعاتی ، جاسوسی به انگلیس ، علاوه بر کسب آموزش های امنیتی و نظامی ، زمینه های پشتیبانی انگلیس را از آرمان و اهداف صهیونیستها ، مهیا کردند . در ضمن انگلیس هم از کمکهای مالی صهیونیستها در طول جنگ و نیز پس از آن ، جهت بازسازی ویرانی های جنگ برخوردار شد . از همه مهمتر ، تشکیل نظام صیونیستی ، زمینه را برای نظارت بر خاور میانه ، توسط انگلیس و آمریکا فراهم می کرد . با پایان یافتن جنگ و زیر سلطه رفتن فلسطین ، سازمان های یهودی ، زیر سایه حکومت بریتانیا از تسهیلاتی چون خرید زمین ، تاسیس شهرکها ، برپایی مستعمره ها ، ایجاد نهادهای امنیتی و تبلیغی ، تسلط بر منافع اقتصادی فلسطین ، سازمان دهی قدرت نظامی و ایجاد دستگاه قضایی در این کشور برخوردار شدند .
قدرت های قیم
چهار کشور پیروز در جنگ جهانی اول ، در ژانویه 1919 ، نشست ورسای را تشکیل دادند و در این اجلاس ، تصمیم گرفتند که یک سازمان بین المللی متشکل از ملل مختلف به نام جامعه ملل به وجود آید . در ماده 23 میثاق جامعه ملل نوشته شد : « در شرایط کنونی ، این ملت ها ، هنوز قادر به ایستادن روی پای خود نیستند . بنابراین می بایست تحت قیمومیت چهار کشور آمریکا ، انگلیس ، فرانسه و ایتالیا قرار بگیرند » . و این کشورهای اداره کننده را قدرتهای قیم نامیدند .
ادامه دارد ...
ثبت نظر