بدون تو...
شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۱، ۱۲:۳۰ ق.ظ
بده به دست من اینبار بیستونها را
که اینچنین به تو ثابت کنم جنونها را
بگو به دفتر تاریخ تا سیاه کند
به نام ما همهی سطرها، ستونها را
عبور کم کن از این کوچهها که میترسم
بسازی از دل مردم کلکسیونها را
...منم که گاه به ترکِ تو سخت مجبورم
...تویی که دوری تو شیشه کرده خونها را
میان جاده بدون تو خوب میفهمم
نوشتههای غمانگیز کامیونها را!
مرحوم نجمه زارع