به بهونه هفته وحدت :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

به بهونه هفته وحدت به بهونه هفته وحدت

يكشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۸۴، ۰۸:۴۳ ق.ظ

سلام!

من اسمم شیعه است؛ شیعه‌ی اسلامی

آره اینه اسمم. می‌دونید یه داداش هم دارم که اسمش سنی است؛ سنی اسلامی

هر کدوم از ما چندتا بچه داریم؛ بچه‌های من: زیدی و اسماعیلی و...

بچه‌های برادرم: حنفی و شافعی و...

ما دو تا داداش با هم دوقلوایم

غیر از چند تا فرق جزیی تو ناحیه‌ی دست و صورت، کاملا شبیه همیم

خیلی هم با هم خوب بودیم.

وقتی با هم بودیم هیچ‌کس نمی‌تونست این دو تا برادر رو مهار کنه...

آره گفتم بودیم.

می‌دونید آخه ما یه عمو داشتیم به نام مسیحی که اونم چند تا بچه داشت: کاتولیک و پروتستان و...

یه عمو دیگه هم داشتیم به نام یهودی که سنش بیشتر از دو تای دیگه بود.

ولی می‌دونید این دو تا عموهام شجرنامه‌هاشون یه مقداری پاک شده و خلاصه اصالتشون رو از دست دادن...

به همین علت پدربزرگم که حقیقت نام داشت بابام (اسلام) رو به جای خودش نشوند

البته به همه‌ی فامیل گفت برید تحقیق کنید و ببینید که درست‌ترین کدومه

خلاصه این پسر عموهای بنده همه با هم که بشن‌ها حریف من و داداشم نمی‌شن

برای همین بود که اومدن اون تنها اختلاف‌های جزیی رو بزرگ کردن

و گفتن ما خیلی با هم فرق داریم و بینمون دعوا انداختن

الان چند وقته که من و داداشم با هم قهریم

و به همین علت هر وقت که پسر عموهام بخوان می‌تونن من رو تهدید کنن یا بزنن یا باج بخوان و یا داداشم رو!

راستش بابام به خاطر همین دعوای ماها و فشارهای اونا به ما تو بیمارستانه

و خلاصه حالش بد شده به خاطر اختلافاتی که بین من و داداش پیدا شده

عزیزا کمک کنید من و داداشم با هم آشتی کنیم

تا کی باید به پسر عموها باج بدیم؟؟؟

 

 

* این پست توسط آقای اسماعیل مصفا در کیمیای میهن‌بلاگ ثبت شده است، که بیان نتوانسته در انتقال آرشیو کیمیا به اینجا نام نویسنده را با خودش بیاورد. تاریخ ویرایش: سه‌شنبه ۱۳۹۸/۰۱/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه