بیمه بی نهایت
جمعه, ۶ آبان ۱۳۸۴، ۱۲:۳۶ ق.ظ
حسین رودسریاخلاص در لغت یعنی خالص کردن، پاک کردن از آمیخته شدن با غیر، زائل شدن از خلیط، اکثر علمای اخلاق، وقتی صحبت از اخلاص می شود، خلوص در نیت و قصد را مطرح می کنند.خالص هر چیزی آنست که غیرش با او نباشد، خودش تنها باشد، مثلا طلای خالص یعنی جز طلا چیزی نیست، مثلا مس ندارد و... مثلا شیر خالص یعنی چیزی جز شیر در آن نیست، وقتی می گوییم عمل باید خالص برای خدا باشد یعنی انگیزه و محرکش، تنها تقرب به حق باشد نه غیر.در روایات اسلامی، بعد از مسئله نیت، روی «اخلاص» تکیه شده است، که اگر اخلاص باشد، عمل، فوق العاده پرارزش والا فاقد ارزش خواهد بود.حضرت علامه طباطبائی مفسر بزرگ، در المیزان چنین آورده است:اخلاص آن است که محرک انسان، از هرگونه شائبه غیرالهی پاک باشد و می توان نام آن را «توحید نیت» گذاشت، یعنی در تمام برنامه ها، تنها به پروردگار و رضای او اندیشیدن.اخلاص، اساس عبادت و حقیقت آنست و درواقع، اخلاص، روح عبادت و بندگی است و عبادت، جز با اخلاص، مصداق و مفهومی ندارد.اخلاص از شرایط عمومی تمام عبادات است که فقیهان آنرا شرط صحت عمل، حکیمان شرط قبول و عارفان شرط وصول، دانسته اند.منظور از اخلاص، جلب رضایت خدا در عمل و تصفیه آن از شایبه های شخصی یا دنیوی است، یعنی انسان جز به خاطر جلب رضایت خدا، کاری را انجام ندهد.بعضی از علما، علم را به بذر و عمل را به زراعت و اخلاص را به آب حیات تشبیه کرده اند.مراحل اخلاصمرحله اول: اخلاص قبل از عملیک معیار برای شناخت اخلاص قبل از عمل:اگر عملی را در خلوت و جلوت به یک صورت و برای خدا انجام می دهی عملت خالص است.مرحله دوم: اخلاص بعد از عملیک معیار برای شناخت اخلاص بعد از عملبعد از عمل، خودت را وارسی کن و ببین، آیا دوست داری که عملت به رخ مردم کشیده شود و مردم هم از تو تعریف کنند یا نه، اگر دیدی که هیچ مایل نیستی، بدان که خلوصت ادامه دارد.مرحله سوم: مرحله عالیه خلوص در اعمال:اگر عملی انجام دهیم و هدف نهایی ما، حب دنیا یا ریاست طلبی باشد، چون طبع غالب ما در انجام این عمل، ریاست یا امور دنیوی است، به مرتبه عالیه خلوص نرسیده ایم.کسانی که اخلاص دارند یا مخلص (با کسر لام) هستند یا مخلص (با فتح لام).نشانه ها و ویژگی های مخلصمخلص کیست؟مخلص (به کسر لام) بیش تر در مواردی به کار می رود که انسان، در مراحل خودسازی است، و هنوز به تکامل لازم نرسیده است.امام صادق(ع) می فرماید:کم ترین حد اخلاص، آن است که بنده، تمام طاقت خود را در راه بندگی خدا، صرف نماید.مخلص کسی است که از مردم، چیزی را درخواست نمی کند تا خود، آن را بیابد، و هرگاه یافت، به یافته (و دست رنج خود) راضی می شود، مؤمن احتیاج خود را از دیگری، طلب نمی کند، و آنچه که خدا به او داده است راضی است اگر نیازش برطرف شد و اضافه داشت باقی را می بخشد، کسی که به عبودیت خدا، اعتراف نموده است خود را پیش دیگران خوار نمی کند.از علامت های انسان مخلص صادق، آن است که هرگاه دیگری یافت شود که از او شایسته تر باشد و میل مردم را به او بسیار یابد و مردم را به او راغب تر ببیند، شاد و فرح ناک گردد.و اگر اعاظم مملکت و اکابر ولایت و بزرگان ذوی الاقتدار در مجمع او حاضر شوند یا در نماز به او اقتدا کنند یا در پای منبر وعظ او نشینند اصلا کلام او تفاوت ننماید و حال او با نبودن آنان، یکسان باشد بلکه به همه بندگان خدا به یک چشم، نظر کند.(1)¤ ویژگی های مخلص1-دوست داشتن، به خاطر خدا و دشمن داشتن، به خاطر خدادر کلمات حضرت امام صادق(ع) آمده است که:هرکس حب و بغض خود را به خاطر دین خدا مصرف نکند دین ندارد.2-پذیرفتن و رضایت و خشنودی خدا از اودر باب هشتم از مقدمه عبادات وسایل الشیعه آمده است، که امام صادق(ع) فرمودند:«کسی که خدا او را پذیرفت و راضی و خشنود شد او مخلص است، اگرچه عملش کم باشد.»کسی که اعمال او مورد قبول خداوند قرار نگیرد او مخلص نیست هرچند که اعمال زیادی انجام داده باشد مثل حضرت آدم و ابلیس (کنایه از این که شیطان، عبادت بسیار کرده و مخلص نبوده است، ولی حضرت آدم عبادت کمی انجام داد ولی مخلص بود).و اگر بخواهیم بدانیم که مورد پذیرش و رضایت خداوند هستیم یانه، کافی است بدانیم که آیا، علائم مخلص در ما وجود دارد یا نه؟3-یکی از نشانه های اخلاص آن است که، برخورد مخلص، با مسایل عبادی و پرستشی، برخوردی دوستانه و عاشقانه است ولی نسبت به مسایل دنیایی درحد انجام تکلیف می باشد. یعنی با حرص و ولع به دنبال دنیا نباشد، نه به این معنی که مسایل مربوط به دنیا را ناقص انجام دهد، یا بی توجه باشد، بلکه درحد نیاز و عرف از دنیا و نعمات پروردگار جهان به خوبی بهره مند شود، اما به دنیا و آن چه در اوست، دل نبندد و دنیا را هدف اصلی خود قرار ندهد. 4-پاداش را فقط از خدا خواستنبی گمان اساسی ترین شرط عمل خوب و عمل خوبتر، خلوص نیت است و علامت نیت خالص در حدیثی از امام صادق(ع) با جمله کوتاهی بیان شده است، ایشان فرمودند:«و عمل خالص آن است که در انجام آن متوقع نباشی که احدی غیر از خدا، تو را سپاس گوید و تحسین و تمجید نماید.»انسان مخلص چون کار را برای رضای خدا کرده است هیچ گونه توقعی از خلق خدا ندارد و اگر همه مردم دنیا با او مخالفت کنند هرگز نگرانی به خود راه نمی دهد، چراکه بین خود و خدای خویش یک حساب جاری دارد وخداوند، پاداش اعمال او را، خواهد داد.5-توقع اجر اخروی نداشته باشد6-پرهیز از شهرت طلبی:یکی از دلایل اخلاص، به ویژه زمانی که انسان، دارای استعدادها و توانایی های مشهور شدن باشد، پرهیز از شهرت و انتشار نام و آوازه است.شهرت، اصولاً مذموم نیست و هیچ کس مشهورتر از پیامبران و امامان و پیشوایان مجتهد، نیست، اما آن چه که مذموم است، شهرت طلبی و انحصارطلبی در مقام و حرص و ولع در راه آن، است.7-اتهام نفس:مخلص، همیشه نفس خود را در مقابل خدا و ادای وظایف، به کم کاری و کوتاهی متهم می کند وغرور در عمل و اعجاب به نفس بر قلب او چیره نمی شود بلکه همیشه از گناهان خود بیمناک است که مبادا بخشوده نشود و از نیکوکاری های خود می ترسد که مبادا موردقبول، قرار نگیرد.8-انجام کار بدون سروصداباید کار بی سرو صدا را برکاری که داد و فریاد ظاهری و طنین شهرت، آن را پوشانده است، ترجیح داد.مخلص، همیشه ترجیح می دهد که یک سرباز گمنام باشد و بدون این که او را بشناسد، جان فدا کند و بدون این که نامی از او ببرند خود را قربانی نماید و ترجیح می دهد که نسبت به جماعت، همچون ریشه درخت باشد. چنان که قوت و حیات درخت، ناشی از ریشه است که دردل خاک مخفی و مستور است وچشم ها آن را نمی بینند.آیا می توان دراخلاص،مثل ریشه درخت بود؟!همان گونه که همه برکات درخت، از ریشه آنست انسان مخلص هم، نسبت به جامعه این گونه باشد، سود فراوان به جامعه برساند اما بدون سرو صدا، آن جا که مخفی داشتن عمل، مانع بروز آن نشود، بر مؤمن لازم است عبادات مستحبه خود را مخفی دارد و حتی الامکان اعمال صالح خویش را از چشم و گوش مردم بپوشاند و به این حقیقت اکتفا کند که خداوند سخنان او را می شنود و کارهای او را می بیند و دیگران نمی توانند نفع و ضرری به او برسانند و رضایت و پاداش خداوند از رضایت و ثنا و ستایش مردم برتر است.در روزی که هیچ سایه ای جز سایه خدا نیست، هفت گروه مشمول رحمت خدا قرار می گیرند و در زیر سایه او جمع می شوند و یکی از آن هفت گروه، مردی است که صدقه ای می دهد و چنان آن را مخفیانه پرداخت می کند که دست چپ او به انفاق دست راستش،پی نبرد.9-پرهیز از ثناخواهی وغروریکی از دلایل اخلاص این است که انسان، منتظر مدح مداحان نباشد و بر آن اصرار نورزد، و اگر مداحی،او را ستود، مغرور نشود و از حقیقت نفس خویش غافل نگردد و نادان ترین مردم کسی است که یقین خود را درباره خویش با گمان مردم عوض کند.و لذا، انسان مخلص، مدح و ذم مردم، در نزد او یکسان است.10-عدم بخل درستایش شایستگانیکی دیگر از دلایل اخلاص این است که انسان در مدح کسی که شایسته مدح است و درستایش کسی که اهلیت و شایستگی ستایش دارد، بخل نورزد. دراین مسیر دو آفت خطرناک وجود دارد.اول: توجیه مدح و ثنا به سوی کسی که شایستگی آن را ندارد.دوم: بخل در مدح ثنای شایستگان.چیزی که باعث می شود از انسان های شایسته قدردانی نشود، ممکن است، هوی و هوس نهان نفسی یا حسادت پنهان و یا ترس از مزاحمت یا رقابت در مقام باشد و شخص درحالیکه نمی تواند او را سرزنش و ملامت کند،حداقل کاری که می کند. از تعریف او منصرف می شود.11-یکسانی کار، در مسئولیت سربازی و رهبری:یکی دیگر از دلایل وجود اخلاص در مسلمان، این است که ادای مسئولیت درپایین ترین درجه سربازی و بالاترین رتبه رهبری، نزد او مساوی باشد.چه هدف او در هر دو موقعیت، کسب رضایت خداست، درهرحالتی برمقام و مسئولیت اصرار نمی ورزد. اما اگر به او سپرده شد، آن را مردانه انجام می دهد، و درحمل آن برخداوند مستعان، توکل می نماید.12-اهمیت دادن به رضایت خدا!!نباید به رضایت مردمی که در ورای آن، خشم خدا نهفته است،اهمیت داد. چرا که مردم از جهت ذوق و بینش، تفکر و آرزوها و اهداف و روش ها، به شدت با هم مختلف هستند و فعالیت برای راضی کردن همه آنها بیهوده و نابجاست.13- صبر و استقامت درطول راهطولانی بودن راه، دیر رسیدن ثمر، به تأخیر افتادن پیروزی و سختی تلاش با سلیقه ها و جاذبه های مختلف مردم،او را به سستی و راحت طلبی و شانه خالی کردن از زیر بارمسئولیت و یا توقف در نیمه راه وادار نکند. زیرا مؤمن دعوتگر، نه فقط برای موفقیت وپیروزی، بلکه قبل از هرچیز به خاطر رضایت خدا و فرمانبرداری از او کارمی کند و این هدف اول و آخرش است.14- اظهار شادی با آشکار شدن هر استعدادییکی دیگر از نشانه های اخلاص، اظهار سرور و خوشحالی به وجود هر نوع استعداد و توانایی است، انسان مخلص، اگر کسی شایسته تر از خود را ببیند، با کمال میل، پست خود را برای او خالی می کند و با خشنودی، او را بر خود ترجیح می دهد و باز خود را سعادت مند می داند.15- اصرار بر کار بهتریکی دیگر از دلایل اخلاص، تأکید بر کار خداپسندانه تر است نه نفس پسند. مؤمن مخلص، کاری را ترجیح می دهد که نفعش بیش تر و تأثیرش عمیق تر باشد، اگرچه با هوا و هوس و نفس او سازگار نباشد و اصولاً او به دنبال لذت و مطلوبیت شخصی نیست.16- عدم پشیمانی، بعد از نرسیدن به اهداف ظاهری.مخلص اگر عملی انجام دهد که به خواسته های نفسانی خود نرسد از انجام عمل خود، پشیمان نمی شود زیرا کار خیر را برای رسیدن به اهداف نفسانی انجام نداده است.17- بیم از نپذیرفتن محبوباولیای الهی با این که به وظایف خود عمل می کنند، ولی باز بیم دارند. بیم آنان از این است که مبادا محبوب، آنان را نپسندد و آنان را نپذیرد.به همان میزان که درد فراق برای اولیای الهی جانکاه و غیرقابل تحمل است، مسأله پذیرش محبوبی که کمال مطلق است برای آنها اهمیت دارد، این موضوع تا آن حد با اهمیت است که امام خمینی- رضوان الله تعالی علیه- در آخرین لحظات زندگی پربرکت خود- به قول خطیب جمعه محترم تهران- از مردم می خواهد تا دعا کنند خداوند متعال او را بپذیرد!(2)مخلص کیست؟بالاترین مرتبه اخلاص، مخلص شدن است.«مخلص» به فتح لام، به مرحله ای از اخلاص گفته می شود که انسان بعد از مدتی جهاد با نفس و طی مراحل معرفت و ایمان به مقامی می رسد که از نفوذ وسوسه های شیاطین مصونیت پیدا می کند. چنان که قرآن از قول ابلیس نقل می کند:به عزتت سوگند، که همه آنان را گمراه خواهم کرد، جز بندگان مخلصت را.این مقام، مقام یوسف های صدیق،- بعد از عبور از آن میدان آزمایش بزرگ- است و خداوند در بیان علت کمک کردن به حضرت یوسف(ع)، ایشان را چنین معرفی می نماید:«ما این چنین، برهان خویش را به یوسف(ع) نشان دادیم تا بدی و فحشاء را از او دور سازیم، چراکه او از بندگان مخلص ما بود.» (یوسف/ 24)این مقام، از آن کسانی است که در «جهاد اکبر» پیروز می شوند و دست لطف پروردگار تمام ناخالصی ها را از وجودشان برمی چیند، و در کوره حوادث، آن چنان ذوب می شوند که جز طلای معرفت خالص در آن ها چیزی نمی ماند. و این جاست که پاداش آنها به معیار عمل، داده نمی شود، بلکه پاداششان به معیار فضل و رحمت خدا است.حضرت علامه طباطبائی در تفسیر المیزان چنین فرمودند:خداوند در آیه مورد بحث می گوید: همه مردم پاداش اعمالشان را می گیرند جز بندگان مخلص خدا، زیرا که آن ها به حکم مقام عبودیت، خود را مالک هیچ چیز نمی دانند و جز آن چه خدا می خواهد، اراده نمی کنند و جز آن چه که او می طلبد، انجام نمی دهند، و به حکم مخلص بودن، خدا آنان را برای خویش برگزیده و تعلق خاطری به غیر ذات پاک او ندارند. (3)مخلصین کسانی هستند که شیطان از نفوذ در آنان مأیوس است و آنان در حقیقت، بیمه الهی هستند.اگر من اعمالم را از غیر خدا، منزه و تخلیص کنم، من، مخلص هستم، اما اگر من تصفیه و تخلیص شوم، آن گاه من از مخلصین هستم، زیرا خداوند مرا از غیر خودش تصفیه و تخلیص نموده است، حال این سؤال پیش می آید، ما می توانیم مخلص باشیم ولی چه کنیم که مخلص شویم یعنی مورد عنایت خاصه خدا قرار بگیریم و خداوند دل و روح ما را از غیر خودش تخلیه کند، و خالص گرداند:در جواب باید بگوییم، راهش این است که ما باید اول مخلص شویم، آن گاه زمینه روح، آماده می شود که خداوند ما را مخلص کند و برای خودش، ما را خالص گرداند، پس مخلص شدن در اختیار خود ماست و ما می توانیم کاری کنیم که خداوند ما را مخلص گرداند.(4)در تفسیر نمونه چنین آمده است:خداوند حضرت موسی(ع) را از بندگان مخلص خود قرار داد و این مقام، مقامی است بسیار باعظمت، مقامی است توأم با بیمه الهی، از لغزش ها و انحراف ها، مقام نفوذناپذیری در برابر شیطان، که جز در سایه جهاد مداوم با نفس و اطاعت مستمر و پی گیر از فرمان خدا، به دست نمی آید.(5)پانوشت ها :1- معراج السعاده ص 384 2- نمازجمعه 12/3/68- خطیب جمعه، حضرت حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی.3- تفسیر المیزان (عربی)، ج17، ص.1414- از سلسله درسهای اخلاق حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، جلسه.1255- تفسیر نمونه، ج13، ص.91