بیچاره آن یوسف که در بین دو راهی...
پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۲:۰۴ ق.ظ
شاعر به پایت با غزلها مانده باشد
در اشتیاق صبح یلدا مانده باشد
پلکی نخواهد زد شبیه یک جنازه
هرکس کنارت در تماشا مانده باشد
همچون سبو بیرون لبهای تو خشک است
در کوزه چون آب گوارا مانده باشد
در حسرت بوسیدن تو بیقرارم
همچون کسی که از سفر جا مانده باشد
آغوش ساحل لحظهای کوتاه اما
این خاطره در ذهن دریا مانده باشد
بیچاره آن یوسف که در بین دو راهی
پیراهنش دست زلیخا مانده باشد
در لحظههای دوری از دستان گرمت
چون کودکی هستم که تنها مانده باشد
چشمان نازت بسته شد... باقی شعرم
شاید میان خواب تو جا مانده باشد
محمد شیخی