تماشا کن
دوشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۸۴، ۰۵:۵۵ ق.ظ
تماشا کن
همین رنگ است
غم تنهایی باران
سیاه و تلخ...
اینجا آسمان دیگر نمیبارد
تماشا کن
رفتن خورشید، غروبی بیطلوع دارد
برای هر شبانگاهی که از تو بیخبر ماندم
تماشا کن
که دیدن دارد این غربت
ببین بغض شکسته عالمی دارد...
تماشا کن
صدایی در غزل پژمرد
نگاهی در قفس جان داد
ولی باز...
منتظر خواهم ماند...
* این پست توسط خانم نگین توسلیان در کیمیای میهنبلاگ ثبت شده است، که در انتقال آرشیو نام نویسنده منتقل نشده است. تاریخ ویرایش: چهارشنبه ۱۳۹۸/۰۵/۰۹