تو ای گواه من و شعرهای خستهی من؛ رعنا امیریان
دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۱، ۱۲:۳۹ ق.ظ
بسمالله الرحمن الرحیم
تو ای گواه من و شعرهای خستهی من
گواه کشتی دریای گلنشستهی من
کجا دعای دلم مستجاب خواهد شد؟
به این نوای من و دستهای بستهی من
مرا که دربهدری پیشهام به پاییز است
کدام فصل شود فصل نو، خجستهی من؟
میان خشخش برگ درخت زردآلو
برای سال دگر محو گشته هستهی من
ز دست درد ستم ناشکیب و سنگینم
گواه دیگر من، شاخهی شکستهی من
حجاب خنده و عشق و ترانه بر رویم
ببین به شعر، تو شیرازهی گسستهی من
نه پای رفتن و نه آرزوی ماندن هست
برای کندن دل، آه دسته دستهی من
رعنا امیریان
* منبع: وبلاگ محمد مرفه