تو بردی!
يكشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۱، ۰۴:۴۳ ب.ظ
علی عشقش آقا بود. هر روز به اتاق ایشان میرفت. دوست داشت با عینک و ساعت اقا بازی کند. یک روز که ساعت و عینک آقا را برداشته بود گفتند: « علی جان! عینک چشمهایت را اذیت میکند...»
علی عینک و ساعت را به امام داد و گفت: خوب، بیایید یک بازی دیگر بکنیم. من میشوم آقا، شما بشوید علی کوچولو.
فرمودند: باشد. علی گفت: خوب، بچه که جای آقا نمینشیند. امام کمی خودشان را کنار کشیدند. علی کنار امام نشست و گفت: بچه که نباید دست به عینک و ساعت بزند.
آقا خندیدند و عینک و ساعت را به علی دادند و گفتند: «بگیر، تو بردی.»