جلوه‌های رفتاری حضرت زهرا سلام‌الله علیها (بخش سوم) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

رفتار با همسر

اشک‌ها، بدرقه‌ی راهش

پیمان وفاداری و پیوند زناشویی، در خانه‌ی علی (ع) آن‌چنان محکم و استوار بود که تنها مرگ می‌توانست در ظاهر، آن‌ها را از هم جدا کند. فاطمه (س) با شهادت خود، قلب علی (ع) را که هنگام ورودش به خانه‌ی او قوت و اطمینان بخشیده بود، چنان بی‌تاب و تحمل کرد که در باور هیچ ناظری نمی‌گنجید.

روزی فاطمه (س) به علی علیه‌السلام گفت: هنگام فراق، نزدیک شده است. سخنانی دارم که می‌خواهم با تو بگویم. علی (ع) فرمود: آنچه دلت می‌خواهد بگو!

علی (ع) بر بالین فاطمه (س) نشست و دستور داد کسی داخل اطاق نباشد. دخت پیامبر (ص) این‌گونه آغاز کرد:

ای پسر عم! از شروع زندگی‌ام با تو در هیچ امری مخالفت تو را نکردم و هرگز از من دروغ و خیانت سر نزد.

علی (ع) در حالی که او را تصدیق می‌کرد فرمود: تو با تقواتر و متواضع‌تر از آن هستی که من تو را بر چنین امری سرزنش کنم. آه چقدر جدایی و دوری از تو بر من دشوارتر خواهد بود! مصیبت پیامبر (ص) برایم زنده می‌شود. از دست دادن تو برای من بسیار سخت و ناگوار است. از این ماتم به خدای خود پناه می‌برم و دل به او می‌سپارم. مصیبت فراق تو آنقدر تلخ و سنگین است که تحمل آن برای علی (ع) مشکل و طاقت‌فرساست. مصیبتی که هیچ چیز نمی‌تواند آن را جبران  کند؛ این دردی است که درمانی برای آن نمی‌بینم.

سپس علی (ع) سر فاطمه (س) را به سینه چسباند و با هم گریستند. گریه‌ی فاطمه (س) برای تنهایی علی (ع) و اشک علی (ع) برای از دست دادن یار و حامی وفادار خود بود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه