جلوههای رفتاری حضرت زهرا سلامالله علیها (بخش سوم)
رفتار با همسر
اشکها، بدرقهی راهش
پیمان وفاداری و پیوند زناشویی، در خانهی علی (ع) آنچنان محکم و استوار بود که تنها مرگ میتوانست در ظاهر، آنها را از هم جدا کند. فاطمه (س) با شهادت خود، قلب علی (ع) را که هنگام ورودش به خانهی او قوت و اطمینان بخشیده بود، چنان بیتاب و تحمل کرد که در باور هیچ ناظری نمیگنجید.
روزی فاطمه (س) به علی علیهالسلام گفت: هنگام فراق، نزدیک شده است. سخنانی دارم که میخواهم با تو بگویم. علی (ع) فرمود: آنچه دلت میخواهد بگو!
علی (ع) بر بالین فاطمه (س) نشست و دستور داد کسی داخل اطاق نباشد. دخت پیامبر (ص) اینگونه آغاز کرد:
ای پسر عم! از شروع زندگیام با تو در هیچ امری مخالفت تو را نکردم و هرگز از من دروغ و خیانت سر نزد.
علی (ع) در حالی که او را تصدیق میکرد فرمود: تو با تقواتر و متواضعتر از آن هستی که من تو را بر چنین امری سرزنش کنم. آه چقدر جدایی و دوری از تو بر من دشوارتر خواهد بود! مصیبت پیامبر (ص) برایم زنده میشود. از دست دادن تو برای من بسیار سخت و ناگوار است. از این ماتم به خدای خود پناه میبرم و دل به او میسپارم. مصیبت فراق تو آنقدر تلخ و سنگین است که تحمل آن برای علی (ع) مشکل و طاقتفرساست. مصیبتی که هیچ چیز نمیتواند آن را جبران کند؛ این دردی است که درمانی برای آن نمیبینم.
سپس علی (ع) سر فاطمه (س) را به سینه چسباند و با هم گریستند. گریهی فاطمه (س) برای تنهایی علی (ع) و اشک علی (ع) برای از دست دادن یار و حامی وفادار خود بود.