جلوه‌های رفتاری حضرت زهرا سلام‌الله علیها (بخش هشتم) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

رفتار با مردم

تقسیم کار با خدمت‌گذار

حضرت فاطمه (س) با همه‌ی بزرگواری و مقام و منزلتی که در پیشگاه خدا داشت، کار خانه را خود انجام می‌داد و تا مدت‌ها خدمت‌کار نداشت.

روزی پیامبر (ص) زنی را که در یکی از جنگ‌ها اسیر گرفته بود، نزد فاطمه (س) آورد و دست او را در دست آن حضرت گذاشته، فرمود: ای فاطمه! این زن در خدمت توست، او اهل نماز است. سپس درباره‌ی او سفارش کرد. فاطمه نگاهی به صورت پیامبر کرد و چنین گفت: کار خانه را تقسیم می‌کنیم، یک روز من کار می‌کنم، یک روز او.

اشک در چشمان پیامبر حلقه زد، سپس فرمود: «اللهُ اعلمُ حیث یَجعل رسالَتَه»«ذریة بعضها من بعض و الله سمیع علیم»

وعده‌ای که حضرت فاطمه (س) به پدر بزرگوارش داد، در تمام مراحل زندگی پیاده شد. آن حضرت نه تنها خدمت‌گذار خود را به زحمت نمی‌انداخت، بلکه گاهی در انتخاب نوع کار از او سوال می‌کرد تا هر کاری که بیشتر دوست دارد بپذیرد. روزی به او فرمود: شما خمیر می‌کنی یا نان می‌پزی؟ او در جواب عرض کرد: خمیرکردن و آوردن هیزم به عهده‌ی من باشد. سپس آماده‌ی انجام آن شد.

این خدمت‌کار نامش فضه بود، دختر پادشاه هند، زنی زیبا، شیرین‌سخن، دانشمند و بسیار بامعرفت بود و در علم شیمی و تبدیل فلزات، تخصصی چشم‌گیر داشت. همیشه در حال خواندن قرآن بود و حتی سوال مردم را با آیه‌ی قرآن جواب می‌داد. در خانه‌ی حضرت فاطمه (س) وظایف خود را با خلوص و صداقت کامل انجام داده، با اهل خانه همراه و یک‌دل بود؛ چنان‌چه آن‌ها گرسنه بودند، او نیز گرسنه بود  و  چنان‌چه تشنه بودند او نیز تشنه؛ اگر آن‌ها نمی‌خوابیدند او نیز خواب را از چشمان خود می‌گرفت؛ با خاندان حضرت علی (ع) سه روز روزه گرفت و مشمول آیه‌ی «و یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّه مِسکیناً و یتیماً و اسیراً» شد؛ از خوراک بهشت بهره‌مند گردید و امیرالمومنین (ع) درباره‌اش فرمود: «اللهم بارک لنا فی فضتنا». در جریان بیعت‌گرفتن اجباری از امیرالمومنین علی (ع) نخستین کسی بود که برای دفاع از ولایت از خانه‌ی زهرا (س) بیرون آمد و از هیچ کوششی در راه حمایت و احقاق حق خاندان پیامبر (ص) دریغ نکرد. وی در کربلا نیز با زینب کبری (س) بود.

عذرا انصاری

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه