جمعه ها با حافظ! :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

جمعه ها با حافظ!

جمعه, ۹ شهریور ۱۳۸۶، ۰۸:۳۹ ق.ظ
سلامیه آدینه دیگه و شما و حضرت حافظ!نیت میکنیم...بسم الله الرحمن الرحیمدوش وقت سحر از غصــــــــــه نجاتم دادند               وندران ظلــــــــــــمت شب آب حیاتم دادندبیــــــــخود از شعشه پرتو ذاتـــــــــم کردند                    باده از جــــــــــام تجلــــــــی صفاتم دادندچه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی       آن شب قــــــــــــدر که این تازه براتم دادندبعد ازین روی من و اینـــــــــــه وصف جمال                که در آنجا خبر از جلـــــــــــــوه ذاتم دادندمن اگر کــامروا گشتم وخوشدل چه عجب         مستـــــــــــــحق بودم و اینها بزکاتم دادندهاتــــــف آن روز به من مژده این دولت دادکه بر آن جور و جفا صبــــــــر و ثباتم دادنداینهمه شـــــهد وشکر کز سخنم می ریزد           اجـــــــــر صبریست کز آن شاخ نباتم دادندهمت حافظ و انفاس سحــــــــر خیزان بود کـــــــه ز  بند   غـــــــــم  ایام  نجاتم دادندنمیشه چیزی گفت.مگه نه؟؟!!ماه مبارک نزدیکه ها!!آن شب قــــــــــــدر که این تازه براتم دادند...آماده باشیم و لایق.التماس دعا.یا علی.
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه