جمعه ها با حافظ (۵)
السلام علیک یا صاحب العصر و الزمان عجلالله فرجک
سلام
چقدر خوبه که آدم کاراشو سر وقت و همون موقعی که باید، انجام بده؛ خدا کمک کرد و «جمعهها با حافظ» تو وقت خودش موند و تبدیل به «جمعه + ۱»ها با حافظ نشد. اگه مطالب قبلی منو خونده باشین میدونین چی میگم؛ بگذریم.
از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است. نیت که یادتون نرفته؟
بسمالله الرحمن الرحیم
یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
آب حیوان تیرهگون شد خضر فرخپی کجاست؟
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد؟
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی بر نخواست
عندلیبان را چه پیش آمد، هزاران را چه شد؟
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد؟
لعلی از کان مروت بر نیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حقشناسان را چه حال افتاد، یاران را چه شد؟
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهر یاران را چه شد؟
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند
کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد؟
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش!
از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد؟
* این غزل را با صدای استاد موسوی گرمارودی میشنوید که از تولیدات سایت نیستان جم است و بنده از سایت مستانه آن را دانلود کردم. شما نیز میتوانید با کلیک بر روی دریافت آن را دانلود کنید.