جمعه ها با حافظ ( آخرین 87 و اولین 88 )
سلام به همه ی دوستان گل کیمیا !
امروز آخرین و اولین روز سال هشتاد و هفت و هشتاد و هشته ؛ سال 87 به سرعت ، اما بی سر و صدا و آروم ، گذشت . با خودمون که تعارف نداریم ؛ سال 88 هم همینطور خواهد گذشت . برنده اونیه که از سرعت و بی سر و صدایی و آرامش هر سال استفاده و بهترین ها رو گلچین کنه و آغوشش باز باشه برای دوباره گلچین کردن بهترین ها ، تو سال جدید . آرزو می کنم سال جدید ، پر باشه از اتفاقات جدید خوب و پربرکت ، برای همه آدما ؛ همه و همه ؛ مخصوصا دوستان کیمیا !
خب امروز یه روز ویژه ی دیگه هم هست : « جمعه » و کیمیا سعی کرد « جمعه ها با حافظ » رو به این روز برسونه .
نیت کردید ؟؟؟ اگر نه ، الان نیت کنید تا بریم سراغ دیوان خواجه شیراز . بسم الله ...
بسم الله الرحمن الرحیم
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد
باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند
موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
ای عروس هنر از بخت شکایت منما
حجله ی حسن بیارای که داماد آمد
دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد
زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
مطرب از گفته ی حافظ غزلی نغز بخوان
تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد
و این هم یه غزل با عنوان « ای خوب » از آقای « اکبر بهداروند » تقدیم به حضرت ولی عصر (عج) که ان شاء الله دیگه امسال ، سال ظهورشون باشه :
خوشا جمال جمیل تو ای سپیده ی صبح
که جلوه های تو پیداست در جریده صبح
هلا طلیعه ی موعود ! جان رستاخیز !
بیا که با تو بروید گل سپیده ی صبح
به پهندشت خیالم چمن چمن گل یاس
شکفته شد به هوای گل دمیده ی صبح
گلوی ظلمت شب را دریده خنجر روز
نمای روشن امید در پدیده ی صبح
درای قافله ی شب دگر نمی آید
ز پشت پلک افق شد شکفته دیده ی صبح
اگر چه غایبی از دیدگان من ای خوب !
خوشا به حال چهره ی زیبای آفریده ی صبح
برای کیمیا هم دعا کنید
موفق باشین
یاعلی