جمعه ها با حافظ
جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۸۵، ۰۷:۵۰ ق.ظ
جمعه است و ...بسم الله ... بسم الله الرحمن الرحیم گرچه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنرست حیوانی که ننوشد می و انسان نشود گوهر پاک بباید که شود قابل فیض ورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود اسم اعظم بکند کار خود ایدل خوش باش که بتلبیس و حیل دیو سلیمان نشود عشق می ورزم و امید که این فن شریف چون هنرهای دگر مایه حرمان نشود دوش می گفت که فردا بدهم کام دلت سببی ساز خدایا که پشیمان نشود حسن خلقی ز خدا می طلبم خوی ترا تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود ذره را تا نبود همت عالی حافظ طالب چشمه خورشید درخشان نشود سلام ؛ نیتی کردم و به دیوان خواجه شیراز تفالی زدم ؛ در جواب غزلی اومد که در جواب غزلش بهترین کار رو سکوت و خجالت کشیدن دیدم ؛ راستی ، صاحب امروز رو هم فراموش نکنیما ؛ دعا کنیم دعا گوی ما باشه ؛ یا علی