جمعه ها با حافظ (۱۲۶)
السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجلالله فرجک
آخرین جمعهی ماه عزیز شعبان است. و این یعنی عمر اگر یاری کند ماه رمضان را خواهم دید اما باز هم مثل هر سال، مثل تمامی عمر گذشتهام با دستان خالی و لباس چرک و...؛ جز شرمندگی چیزی ندارم؛ کمی زبانریختن بلدم که آن هم هنر من نیست، از عزیزکردههای خودش تقلید میکنم، دستآویز محکمی است: «الهی! إن حَرَمْتَنی فَمَنْ ذَا الّذی یَرْزُقُنی؟ وَ إن خَذَلْتَنی فَمَنْ ذَا الّذی یَنْصُرُنی؟» پس دوباره به شرط توفیق و حیات که آن هم از جانب خود توست، خواهم آمد. آغوشت را برایم باز کن! میخواهم آرامش وجودت را در وجودم بریزی. عزیزم! دوستت دارم!
و اما جمعهها با حافظ... بسمالله
بسمالله الرحمن الرحیم
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت
محراب ابرویت بنما تا سحرگهی
دست دعا برآرم و در گردن آرمت
گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی
صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت
خواهم که پیش میرمت ای بیوفا طبیب
بیمار بازپرس که در انتظارمت
صد جوی آب بستهام از دیده بر کنار
بر بوی تخمِ مهر که در دل بکارمت
خونم بریخت و از غم عشقم خلاص داد
منتپذیر غمزهی خنجرگذارمت
میگریم و مرادم از این سیل اشکبار
تخم محبت است که در دل بکارمت
بارم ده از کرم سوی خود تا به سوز دل
در پای، دم به دم گهر از دیده بارمت
حافظ! شراب و شاهد و رندی نه وضع توست
فی الجمله میکنی و فرو میگذارمت
یاعلی مدد
* این غزل را با صدای استاد موسوی گرمارودی میشنوید که از تولیدات سایت نیستان جم است و بنده از سایت مستانه آن را دانلود کردم. شما نیز میتوانید با کلیک بر روی دریافت آن را دانلود کنید.