جمعهها با حافظ (۱۳۴)
السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجلالله فرجک
سلام
نیت کنید و بسمالله...
بسمالله الرحمن الرحیم
ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی
لطف کردی سایهای بر آفتاب انداختی
تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت
حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی
گوی خوبی بردی از خوبان خَلُّخ، شاد باش
جام کیخسرو طلب کافراسیاب انداختی
هر کسی با شمع رخسارت به وجهی عشق باخت
زان میان پروانه را در اضطراب انداختی
گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما
سایهی دولت بر این کنج خراب انداختی
زینهار از آب آن عارض که شیران را از آن
تشنهلب کردی و گردان را در آب انداختی
خواب بیداران ببستی وان گه از نقش خیال
تهمتی بر شبروان خیل خواب انداختی
پرده از رخ برفکندی یک نظر در جلوهگاه
و از حیا حور و پری را در حجاب انداختی
باده نوش از جام عالمبین که بر اورنگ جم
شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختی
از فریب نرگس مخمور و لعل میپرست
حافظ خلوتنشین را در شراب انداختی
و از برای صید دل در گردنم زنجیر زلف
چون کمند خسرو مالکرقاب انداختی
داور دارا شکوه ای آن که تاج آفتاب
از سر تعظیم بر خاک جناب انداختی
نصرة الدین، شاهیحیی آن که خصم ملک را
از دم شمشیر چون آتش در آب انداختی
یاعلی مدد
* این غزل را با صدای استاد موسوی گرمارودی میشنوید که از تولیدات سایت نیستان جم است و بنده از سایت مستانه آن را دانلود کردم. شما نیز میتوانید با کلیک بر روی دریافت آن را دانلود کنید.