جمعه‌ها با حافظ (۱۳۶) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

جمعه‌ها با حافظ (۱۳۶) جمعه‌ها با حافظ (۱۳۶)

جمعه, ۴ مرداد ۱۳۹۸، ۰۶:۱۴ ب.ظ

السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجل‌الله فرجک

سلام! نیت کنید و بسم‌الله...

 

 



بسم الله الرحمن الرحیم

 

غم زمانه که هیچش کران نمی‌بینم       

دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم

 

به ترک خدمت پیر مغان نخواهم گفت   

چرا که مصلحت خود در آن نمی‌بینم

 

ز آفتاب قدح ارتفاع عیش بگیر

چرا که طالع وقت آن‌چنان نمی‌بینم

 

نشان اهل خدا عاشقیست با خود دار      

که در مشایخ شهر این نشان نمی‌بینم

 

بدین دو دیده‌ی حیران من هزار افسوس  

که با دو آینه رویش عیان نمی‌بینم

 

قد تو تا بشد از جویبار دیده‌ی من         

به جای سرو جز آب روان نمی‌بینم

 

در این خمار، کسم جرعه‌ای نمی‌بخشد  

ببین که اهل دلی در میان نمی‌بینم

 

نشان موی میانش که دل در او بستم     

ز من مپرس که خود در میان نمی‌بینم

 

من و سفینه‌ی حافظ که جز در این دریا  

بضاعت سخن درفشان نمی‌بینم

 

 

یاعلی

 

 

* این غزل را با صدای استاد موسوی گرمارودی می‌شنوید که از تولیدات سایت نیستان جم است و بنده از سایت مستانه آن را دانلود کردم. شما نیز می‌توانید با کلیک بر روی دریافت آن را دانلود کنید.

نظرات  (۱)

سلام
عالی بود و حالمان را خوش کرد. حالتان همواره خوش ان شاءالله!
پاسخ:
سلام
ممنونم آقا

و همچنین
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه