جمعه ها با حافظ (۱۵۸)
السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجلالله فرجک
سلام و وقت بخیر! به همین سرعت جمعهها با حافظ آخرین جمعهی فروردین سال ۹۹! عجب عمر گران می گذرد...؛ بسمالله...
بسمالله الرحمن الرحیم
پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
وان راز که در دل بنهفتم به در افتاد
از راه نظر مرغ دلم گشت هواگیر
ای دیده نگه کن که به دام که در افتاد
دردا که از آن آهوی مُشکین سیهچشم
چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد
از رهگذر خاک سر کوی شما بود
هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
مژگان تو تا تیغ جهانگیر برآورد
بس کشتهی دلزنده که بر یک دگر افتاد
بس تجربه کردیم در این دیر مکافات
با دُردکشان هر که درافتاد برافتاد
گر جان بدهد سنگ سیه، لعل نگردد
با طینت اصلی چه کند؟ بدگهر افتاد
حافظ که سر زلف بتان دستکشش بود
بس طرفهحریفی است کش اکنون به سر افتاد
یاعلی مدد
* این غزل را با صدای استاد موسوی گرمارودی میشنوید که از تولیدات سایت نیستان جم است و بنده از سایت مستانه آن را دانلود کردم. شما نیز میتوانید با کلیک بر روی دریافت آن را دانلود کنید.