جمعه ها با حافظ (۱۵۹) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

جمعه ها با حافظ (۱۵۹) جمعه ها با حافظ (۱۵۹)

جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۱۳ ب.ظ

السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجل‌الله فرجک

سلام ووقت بخیر! آخرین جمعه‌ی ماه شعبان و در اولین شب از ماه مبارک رمضان و تفالی دیگه به دیوان حافظ؛ از تمامی دوستانم و مخاطبین کیمیا، برای لحظات ناب و تکرارنشدنی‌ای که به فضل الهی توفیق لمس‌کردن‌ش رو خواهند داشت، التماس دعا دارم؛ بسم‌الله...

 



بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

 

دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم         

لیکن از لطف لبت صورت جان می‌بستم

 

عشق من با خط مشکین تو امروزی نیست             

دیرگاه است کز این جام هلالی مستم

 

از ثبات خودم این نکته خوش آمد که به جور

در سر کوی تو از پای طلب ننشستم

 

عافیت چشم مدار از من میخانه نشین

که دم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم

 

در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است

تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم

 

بعد از اینم چه غم از تیر کج انداز حسود

چون به محبوب کمان ابروی خود پیوستم

 

بوسه بر درج عقیق تو حلال است مرا

که به افسوس و جفا مهر وفا نشکستم

 

صنمی لشکری‌ام غارت دل کرد و برفت

آه اگر عاطفت شاه نگیرد دستم

 

رتبت دانش حافظ به فلک برشده بود

کرد غمخواری شمشاد بلندت پستم

 

یاعلی مدد

 

 

* این غزل را با صدای استاد موسوی گرمارودی می‌شنوید که از تولیدات سایت نیستان جم است و بنده از سایت مستانه آن را دانلود کردم. شما نیز می‌توانید با کلیک بر روی دریافت آن را دانلود کنید.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه