جمعه ها با حافظ (۱۶۳)
السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجلالله فرجک
سلام و وقت بخیر! حرفی نیست جز تفال به دیوان حافظ شیرازی؛ بسمالله...
بسمالله الرحمن الرحیم
بشری اذ السلامه حلت بذی سلم
لله حمد معترف غایه النعم (۱)
آن خوش خبر کجاست که این فتح مژده داد
تا جان فشانمش چو زر و سیم در قدم
از بازگشت شاه در این طرفهمنزل است
آهنگ خصم او به سراپردهی عدم
پیمانشکن هر آینه گردد شکستهحال
ان العهود عند ملیک النهی ذمم (۲)
میجست از سحاب امل رحمتی ولی
جز دیدهاش معاینه بیرون نداد نم
در نیل غم فتاد سپهرش به طنز گفت
الان قد ندمت و ما ینفع الندم (۳)
ساقی چو یار مه رخ و از اهل راز بود
حافظ بخورد باده و شیخ و فقیه هم
۱) به شما مژده باد که در این زمان، سَلامَه (شاه شجاع) به جایگاه سلامت (شهر شیراز) فرود آمد. آنکه همهی نعمتها را شناسا و بدان معترف است (یعنی حافظ)، خدا را سپاس میگوید.
۲) در نزد صاحبان خرد، وفاداری به پیمانها ضروری و فرض است.
۳) تو اکنون پشیمان شدی و پشیمانی سودی ندارد.
یاعلی مدد