جمعه‌ها با حافظ (۱۷۳) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

جمعه‌ها با حافظ (۱۷۳) جمعه‌ها با حافظ (۱۷۳)

جمعه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۵۵ ق.ظ

السلام علیک یا مولای یا صاحب العصر و الزمان عجل‌الله فرجک

سلام و وقت بخیر! عید سعید غدیر خم رو تبریک عرض می‌کنم و آروز می‌کنم مشمول نگاه ویژه‌ی حضرت امیرالمومنین باشیم و بشیم. خب بریم سراغ تفال این هفته؛ بسم‌الله...

 



بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

گر نکته‌دان عشقی بشنو تو این حکایت

 

بی‌مزد بود و منت هر خدمتی که کردم

یا رب مباد کس را مخدوم بی‌عنایت

 

رندان تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس

گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت

 

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کآن‌جا

سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت

 

چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی

جانا روا نباشد خون‌ریز را حمایت

 

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود

از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

 

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

 

ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم

یک ساعتم بگنجان در سایه‌ی عنایت

 

این راه را نهایت صورت کجا توان بست

کش صد هزار منزل بیش است در بدایت

 

هر چند بردی آبم روی از درت نتابم

جور از حبیب خوش‌تر کز مدعی رعایت

 

عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ

قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

 

یاعلی مدد

 

 

 
* این غزل را با صدای استاد موسوی گرمارودی می‌شنوید که از تولیدات سایت نیستان جم است و بنده از سایت مستانه آن را دانلود کردم. شما نیز می‌توانید با کلیک بر روی دریافت آن را دانلود کنید.

نظرات  (۱)

  • حجت پناه زاده
  • سلام علیکم. فرارسیدن ایام سوگواری اهل بیت علیهم السلام رو تسلیت میگم.

    پاسخ:
    و علیکم السلام
    و همچنین
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    هدایت به بالای صفحه