خاری به چشم‌های من انگار می‌کشی؛ حضرت زهرا (س)؛ هادی ملک‌پور :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خاری به چشم‌های من انگار می‌کشی
وقتی که آه از دل خون‌بار می‌کشی

 

با خرمنی سپید ز گیسوی خود مرا
روزی هزاربار تو بر دار می‌کشی

 

بر زانوان بی‌رمقت راه می‌روی
بر شانه بار غصه‌ی بسیار می‌کشی

 

انگار سوی چشم تو از بین رفته است
کاین‌گونه دست به دیوار می‌کشی

 

شانه به موی دختر دردانه می‌زنی
دستی بر آن نگاه گهربار می‌کشی

 

جاروی خانه، پخت غذا، روز آخری
داری چقدر از این بدنت کار می‌کشی

 

این رو گرفتن تو مرا کشت، از چه رو
چادر به روی دیده‌ی رخسار می‌کشی؟

 

از این نفس‌نفس‌زدنت خوب واضح است
دردی که از جراحت مسمار می‌کشی

 

ای قبله‌ی کبود که با هر نگاه خود
طرحی ز آتش در و دیوار می‌کشی

 

خود را درست لحظه‌ی پرواز از قفس
من را شبیه مرغ گرفتار می‌کشی

 

خانه‌خراب گشتم و با رفتنت مرا
داری به زیر این همه آوار می‌کشی

 

دیگر به غیر مرگ دعایی نمی‌کنی
حالا که آه از آن دل خون‌بار می‌کشی

 

هادی ملک‌پور
از وبلاگ حسینیه

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه