خاطرات و داغهای نینوا؛ امام سجاد (ع)؛ رضا کریمی
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات و داغهای نینوا
غصهی تنهاشدن در کربلا
ظهر عاشورا، غروبی سرخرنگ
پنجمین خورشید از آل عبا(ع)
کهکشان نور روی نیزهها
دستهایی که شده از تن جدا
یاد پاهایی ز خون اندر خضاب
نقشهای نیلی بر چهرهها
لالهی بیگوشوار دختران
دزد انگشتان و انگشترربا
زخمهای تازیانه بر تنش
زخمهی زنجیرها بر دست و پا
معبری در جمع شوم کوفیان
طعنهها چون تیر گردیده رها
مردم مهمانکُش بیعتشکن
بزدلان با وفا ناآشنا
مجلسی با ضربههای خیزران
بر لب و دندان نجل مصطفی(ص)
دیدن آب و ذبیح و کودکان
بود چون یادآور آن ماجرا
اندکاندک جان او را میگرفت
سهل بود جاندادن از زهر جفا
صبر ایوبی به پیش صبر او
کاه پیش کوه صبرش بر قضا
اشک یعقوب است همچون قطرهای
نزد موج اشکِ آن بحرِ وفا
بار اندوهش فزونتر مینمود
سجدههای شکر او را در بلا
بس سزاوار است زین العابدین(ع)
سیّد و آقای اهل سجده را
در رثای یادگار کربلا
آتش دل در قلم دارد رضا
رضا کریمی
از وبلاگ محمد مرفه