خطاهای شناختی در روابط زوجین :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

خطاهای شناختی در روابط زوجین خطاهای شناختی در روابط زوجین

چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۸، ۰۷:۰۰ ب.ظ

۱. ذهن‌خوانی mind reading: فکر می‌کنید، بدون شواهد کافی می‌دانید که دیگران به چه چیزی فکر می‌کنند. مثل: «جواب سلامم را نداد، پس حتما از دست من ناراحت است.»

۲. پیش‌گویی  furtune telling : پیش‌بینی می‌کنید که حوادث آینده، بد از آب در می‌آیند یا این که خطرات زیادی شما را تهدید می‌کند. مثل : «در امتحان شکست می‌خورم» یا «کاری گیر من نخواهد آمد.»

۳. فاجعه‌سازی catastrophizing: معتقدید هر چه اتفاق افتاده یا خواهد افتاد به شدت افتضاح، ناخوشایند و غیر قابل تحمل است. مثل: «افتضاح می‌شود اگر در دانشگاه قبول نشوم.»

۴. برچسب‌زدن labling: به خودتان یا دیگران، صفات کلی و منفی نسبت می‌دهید. مثل: «من آدم بدبختی هستم» یا «من آدم بی‌ارزشی هستم»

۵. نادیده‌گرفتن جنبه‌های مثبت  discounting positives: مدعی هستید که کارهای مثبت خودتان یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند. مثل: «این کار از عهده‌ی همه بر می‌آید» یا «قبول‌شدن در کنکور که کار مهمی نیست»

۶. فیلتر منفی negative filter: تقریبا همیشه جنبه‌های منفی را می‌بینید و به جنبه‌های مثبت توجه نمی‌کنید. مثل: «هیچ کس مرا دوست ندارد»

۷. تعمیم افراطی overgeneralizing: بر پایه‌ی یک حادثه، الگوهای کلی منفی را استنباط می‌کنید. مثل: «این اتفاق همیشه برای من اتفاق می‌افتد» یا «در همه‌ی کارها شکست می‌خورم»

۸. تفکر دوقطبی  dichotomus thinking: به وقایع پیرامون و انسان‌های اطراف با دید همه یا هیچ نگاه می‌کنید. مثل: «همه مرا طرد می‌کنند» یا «همه‌ی وقتم تلف شد»

۹. بایداندیشی should: به جای این که حوادث را بر پایه‌ی چیزی که هستند ارزیابی کنید، بیشتر آن‌ها بر اساس چیزی که باید باشند، تفسیر می‌کنید. مثل: «باید کارم را خوب انجام بدهم» یا «باید در کنکور قبول شوم»

۱۰. شخصی‌سازی personalizing: علت بروز حوادث منفی را به خودتان نسبت می‌دهید و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده می‌گیرید. مثل: «ازدواجم به‌هم خورد، چون من مقصر بودم»

۱۱. سرزنش‌گری blaming: دیگران را علت مشکلات و احساسات منفی خود می‌دانید و از طرفی مسئولیت تغییر رفتارتان را نیز فراموش می‌کنید. مثل: «دیگران باعث عصبانیت من می‌شوند» یا «والدینم باعث و بانی همه‌ی مشکلات من هستند»

۱۲. مقایسه‌های ناعادلانه unfair comparisons: حوادث را طبق معیارهای ناعادلانه تفسیر می‌کنید. خودتان را با کسانی مقایسه می‌کنید که از شما برترند و به این نتیجه می‌رسید که آدم حقیری هستید. مثل: «او خیلی موفق‌تر از من است» یا «شاگرد اول کلاس در امتحان خیلی بهتر از من عمل کرد»

۱۳. تاسف‌گرایی regret orientation (کشکول ای کاش): به جای این که در حال حاضر به کاری فکر کنید که از دستتان بر می‌آید، بیشتر به این مسئله می‌اندیشید که ای کاش در گذشته بهتر عمل می‌کردید. مثل: «اگر تلاش کرده بودم، شغل بهتری پیدا می‌کردم» یا «ای کاش این حرف را نمی‌زدم»

۱۴. چی می‌شد اگر what if: دائم از خودتان سوال می‌کنید چی می‌شود اگر چنین اتفاقی بیفتد و با هیچ جوابی راضی نمی‌شوید. مثل: «حرف شما درست است، اما چی می‌شود اگر مضطرب شوم؟» یا «چی می‌شود اگر نفسم در سینه حبس شود؟»

۱۵. استدلال هیجانی emotional reasoning: از احساسات خود برای تفسیر واقعیت استفاده می‌کنید. مثل: «چون دلم شور می‌زند، پس اتفاق ناگواری می‌افتد»

۱۶. نادیده‌انگاری شواهد متناقض ignoring counter evidences: شواهد یا استدلال‌های ناهم‌خوان با تفکر خود را رد  می‌کنید. مثل: «هیچ کس مرا دوست ندارد». هر گونه شواهد متناقض را نادیده می‌گیرید و در نتیجه فکرتان همیشه تایید می‌شود.

۱۷. قضاوت‌گرایی judgment focus: به جای این که خودتان، دیگران و حوادث پیرامون را بپذیرید و درک کنید، اغلب آن‌ها را در قالب ارزیابی‌های سیاه و سفید می‌نگرید. دائم خودتان و دیگران را طبق یکسری معیارهای دلبخواهی، ارزیابی می‌کنید و متوجه می‌شوید که خودتان و دیگران پایین‌تر از آن حدی هستید که باید باشید. مثل: «در دوران دانشگاه خوب عمل نکردم» یا «اگر تنیس بازی کنم، از پس آن بر نمی‌آیم» یا «سارا چقدر موفق است، ولی من اصلا موفق نیستم»

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه