دربارهی حواشی خندوانه
سلام
خواندم که طرف در فلانصفحهاش نوشته به آقای «الف» رای ندهیم چون در فیلم «ب» بازی کرده است و غیره. واقعا این جمله خندهدار و گریهآور نیست؟ چقدر آدم باید کوچک باشد و کوچک فکر کند تا این حرف بشود خروجی ذهنش؟!
کسی که این حرف را میزند فکر نمیکند که طرف مقابلش میتواند بگوید: مگر آقای «ج» که در فیلم بدون مجوز و زیرزمینی و سیاه و سیاهنمای «د» بازی کرد، اتفاقی افتاد؟ اصلا کسی احیانا گفت که بالای چشمش ابروست؟ حتی مگر بعدا همان آقای «ج» در فیلم دفاع مقدسی «هـ» بازی کرد و کلی هم مورد توجه قرار نگرفت؟
به احتمال قوی به نظر این آقا و دیگرانی که اینگونه فکر میکنند لابد باید آقای «و» را قصاص کرد چون در فیلم «ز» نقش شمر را بازی کرده است. تازه شمر و کارش کجا و این بازیگر و کارش کجا؟
آقایان محترم احتمالی! بیایید و از این سیاسیبازی و سیاستزدگی و بازیهای سیاسی دست بردارید! باور کنید مردمی داریم که محتاج نان شبشان هستند و این حرفها و امثال آن به هیچ دردشان نمیخورد. باور کنید بیمارها و بیماردارانی داریم که به خاطر نداشتن مخارج درمان، چشمانتظار مرگند و این حرفها برایشان دارو و درمان نمیشود. و... و... و...
ملت ایران باید عوض راهانداختن کمپین نخریدن ماشین صفر داخلی، کمپین تحریم و کنارگذاشتن آنهایی را راه بیندازند که در این شرایط سخت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی زمان و زمانه و کشورمان، عوض خدمت و تلاش برای رفع مشکلات از آب گلآلود، ماهی خودشان را میگیرند؛ تازه اگر خودشان به گلآلودی آب دامن نزنند. آنوقت یقینا کشور آباد میشود و گل و بلبل. باور کنید که ایجاد اینچنین کمپینی اصلا بعید نیست.
والسلام
پ.ن: توصیه و پیشبینی تکاندهندهی حضرت امام خمینی (ره):
باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آوردهاند، این مردم زاغهنشین که شماها را روی مسند نشاندهاند ملاحظهی آنها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» - خدای نخواسته - باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این] است که فاتحهی همهی ما را میخوانند!
صحیفهی امام خمینی (ره)، جلد ۱۴، صفحهی ۳۸۰