دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست؛ حسین منزوی
پنجشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۰، ۰۳:۲۹ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست
آنجا که باید دل به دریا زد همینجاست
در من طلوع آبی آن چشم روشن
یادآور صبح خیالانگیز دریاست
گل کرده باغی از ستاره در نگاهت
آنک چراغانی که در چشم تو برپاست
بیهوده میکوشی که راز عاشقی را
از من بپوشانی که در چشم تو پیداست
ما هر دُوان خاموش خاموشیم، اما
چشمان ما را در خموشی گفت و گوهاست
دیروزمان را با غروری پوچ کشتیم
امروز هم زان سان، ولی آینده ما راست
دور از نوازشهای دست مهربانت
دستان من در انزوای خویش تنهاست
بگذار دستت راز دستم را بداند
بی هیچ پروایی که دست عشق با ماست
حسین منزوی
از وبلاگ غزل معاصر