دوا یا دعا؟ :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

دوا یا دعا؟ دوا یا دعا؟

دوشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۸، ۰۵:۵۱ ب.ظ

این روزها می‌پرسند چه چیزی از ما در برابر ویروس ناشناخته و موذی کرونا حفاظت می‌کند؟ و اگر گرفتار شدیم چه چیزی ما را از شر آن می‌رهاند؟

پاسخ آن است که همه‌ی کارها در جدول تقدیر الهی جای می‌گیرند و روابط درونی خانه‌­های این جدول را نیز همو تدبیر می‌کند. خداوند است که بیماری و ناخوشی و ناداری ما را تقدیر می­کند و هموست که به تعبیر پیامبر و خلیلش، حضرت ابراهیم علیه‌السلام شفا می‌بخشد. (۱)

نکته این است که خدا به عنوان مدیر مدبر هستی، به این کارها روال داده و برای هر رخداد زیبا و زشتی، فرآیند و عوامل و اسبابی معین نموده است. اگر می‌خواهی به آسمان پرواز کنی نیاز است راه آن را بیابی و اگر می‌خواهی نانی به کف آری، باید فرا بگیری که چگونه بذر بپاشی، هر چند ابر و باد و ماه و خورشید نیز باید به کار باشند.

بدینسان پیدایی بیماری در طبیعت و رخنه به پیکر انسان، نیز روالی مشخص و رویارویی با آن نیز فرآیندی معین دارد. ما می‌توانیم با شناخت این دو روال و فرآیند، راه خود را بیابیم و برگزینیم. می‌توانیم در جدول تقدیر الهی، از خانه‌ی بیماری بگریزیم و به درون خانه‌ی عافیت درآییم. می‌توانیم همانند امیر مومنان علی علیه‌السلام از کنار دیواری کج به کنار دیواری استوار کوچ کنیم و همچو او  بگوییم که از قضای الهی به تقدیر او پناه برده‌ایم. (۲) آری از سنت واژگونی دیوار کج به ایستایی دیواری مستحکم پناه ببریم که مطابق سنت الهی فرو نمی­ریزد.

خوشبختانه خداوند بسیاری از این سنت‌ها و روال‌های زندگی را به انسان آموخته است. خدای رحمان، همه‌ی نام‌ها را به نخستین انسان آموخت (۳) و شناخت ادیان و ابدان را یک­جا در اختیار او نهاد. انسان بینا می­داند که چگونه خود را از گزند هر شر و  نیش هر مار دور بدارد و از کوره­‌راه‌­های زندگی خود را به مقصد برساند. او از راهنمایان منصوب خداوند فراگرفته که نخستین گام در برابر هر بیماری، پیشگیری و دوری از هر چیزی است که زمینه­‌ساز یا تشدید­کننده‌ی آن می‌باشد. (۴) با این همه اگر گرفتار بیماری شد، آنگاه باید از کسانی بهره گیرد که در جدول هستی، وظیفه‌ی درمان را بر دوش گرفته‌­اند. وقتی خداوند به پیامبرش فرمان می‌دهد که برای درمان باید به طبیب مراجعه کند و پس از معالجه، خداوند شفا می‌دهد (۵)، می‌فهمیم که دوا و درمان نیز در جدول تقدیر الهی جای دارند (۶) و هر بیماری، دوا و راه چاره‌ای دارد (۷) هر چند ممکن است همه‌ی آدمیان آن را ندانند.

بیماری را خداوند در طبیعت نهاده و دوای آن را نیز پدید آورده اما شفای حاصل از آن را در دست قدرت خویش نگاه داشته است. او این همه را در جدول تقدیر خود جای داده است. در این جدول کلان، خانه‌­ای ویژه‌ی دعا و ارتباط معنوی با واسطه و بی‌واسطه با خداست که بر تقدیر نیز حاکم است.

این بدین معنا نیست که تنها راه همین است، بسی ممکن است که راه‌های دیگر هم گشوده باشد اما نه برای همه و نه همیشه.

آن‌جا که حکمت خدا اقتضا می­کند، درها هم‌چون درهای قفل‌شده در خلوت عزیز مصر یک به یک  گشوده می‌شود و یوسف را می‌رهاند. گرفتار مضطری را که از مال خویش بگذشته و آن را صدقه داده است، نجات می‌بخشد؛ و به کسی که آسایش را از خود رانده و عبادتی افزون بر واجبات بر دوش خویش نهاده؛ نظر عنایتی فراتر از قانون‌های متعارف می­‌نماید.

آن‌جا که نیز فردی از فرط فشار و لاعلاجی، ندای کمک بر می­آورد و مستقیم و خالصانه خدا را می­خواند، یا حجت‌های او را به شفاعت می­آورد، رحمت خدا چنان به جوشش در می­آید که فرشتگان و محبان و محبوبان خود را مامور فریادرسی او می‌کند؛ و این همه را نه نیازی به راندن و دور کردن دیگر زائران برای دست‌سودن بر عتبه است و نه حتی حضور فیزیکی در آستان حجج الهی. کافی است منقطع و متصل شوی؛ منقطع از غیر خدا و متصل به همو.

بوسه‌زدن و دست‌سودن به درگاه و عتبه حجت‌های راستین الهی، ابراز محبتی ریشه کرده در درون است و نه طریقتی برای شفا یافتن. شفا را خدا به شفاعت روح پیشوای معصومی عطا می­کند که بر این باوریم زنده و نزد هر دل حاضر است؛ خواه پیکر مبارک این روح خدایی در میان ضریح سیمین و زیر گنبد زرین باشد یا در بقیع خاک‌آلود تفتیده از ستم ناصبیان.

آری، آن مضطر بریده از همه چیز چون شفا می‌یابد، امیدبخش دیگر کسانی می­شود که خود را در فرآیند عادی درمان درآورده­‌اند اما در میانه‌ی جبر و اختیار، و بی‌اطلاع از کارآمدی قطعی دارو و پزشک، از یاد نبرد­ه‌­اند که مدبر و مقدّر هستی کس دیگری است. خدایی که محدود به سنت‌هایی که خود برای جریان عادی زندگی بشر مقرر کرده نیست و در میانه‌ی آن‌ها گرفتار نگشته است. او خدایی دست‌بسته و در کنار بنشسته نیست، او خالق قادر مطلق است، با دستانی گشاده و پرتوان که پدید می‌آورد و ره می­نماید و می­رهاند. او خدایی با علم و مهر و قدرت است و البته رحمت گسترده‌­اش در گستره‌ی حکمت او جای می­گیرد؛ و سازگار کردن این دو در هنگامه‌ی درد و درمان هزاران انسان، تنها از خدایی بر می‌آید که رحیم و حکیم و علیم و قدیر است.

چکیده‌ی سخن آن که بیماری را خداوند در طبیعت نهاده و دوای آن را نیز پدید آورده اما شفای حاصل از آن را در دست قدرت خویش نگاه داشته است. او این همه را در جدول تقدیر خود جای داده است. در این جدول کلان، خانه‌­ای ویژه‌ی دعا و ارتباط معنوی با واسطه و بی‌واسطه با خداست که بر تقدیر نیز حاکم است. (۸)

عبدالهادی مسعودی

 

پی‌نوشت:

۱. وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفینِ (سوره‌ی شعراء، آیه‌ی ۸۰).

۲. إن أمیر المؤمنین علیه‌السلام عدل من عند حائط مائل إلى حائط آخر، فقیل له، یا أمیرالمؤمنین أتفرّ من قضاء الله؟ فقال: أفر من قضاء الله إلى قدر الله عز و جل. توحید صدوق: ص ۳۶۸، حدیث ۸.

۳. وَ عَلَّمَ‏ آدَمَ‏ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی‏ بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ. (سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۳۱)

۴. الحمیة رأس الدواء (طبّ الائمه: ص ۴)/

۵. الإمام الصادق (علیه‌السلام) :إن نبیا من الأنبیاء مرض، فقال: لا أتداوى حتى یکون الذی أمرضنی هو الذی یشفینی، فأوحى الله تعالى إلیه: لا أشفیک حتى تتداوى، فإن الشفاء منی. (مکارم الاخلاق: ص ۳۶۲).
۶. رسول الله (صلی‌الله علیه و آله): الدواء من القدر، و هو ینفع من یشاء بما شاء. (میزان الحکمه: ج ۳، ص ۲۶۰۶، عنوان «القدر»).

۷. رسول الله (صلى‌الله علیه و آله): تداووا فإن الله تعالى لم ینزل داء إلا و قد أنزل الله له شفاء، إلا السام و الهرم. (میزان الحکمه: ج ۲، ص ۹۴۰، باب «لکل علة دواء».

۸.  ر. ک: کافی، ج ۲، ص ۴۶۹ (باب ان الدعاء یرد البلاء و القضاء).

 

منبع: پایگاه حدیث نت

نظرات  (۱)

  • حجت پناه زاده
  • اِاِاِ؟! شما که هنوز وبلاگتون فعاله!

    خدا قوت

    اعیاد رجبیه و شعبانیه رو خدمتتون تبریک میگم.

    پاسخ:
    چطور؟
    نباید باشه؟
    :)

    و همچنین :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    هدایت به بالای صفحه