دیوانه
من دیوانهام
تو مرا دیوانه خلق کردی
لابد خودت هم دیوانهای!!
***
من دیوانهام
مادرم هم دیوانه بود
دخترم نیز دیوانه است
***
گاهی وسط تابستان
بخاری را تا شعلهی آخرش زیاد میکنم
و دندانهایم از سرما به هم میخورد
و گاهی چلهی زمستان
کولر را روشن میکنم
و عرق میریزم
***
گاهی آنقدر میخندم که گریهام میگیرد
و گاهی از بس گریه میکنم
از خنده ریسه میروم
با آفتاب، دوش میگیرم و با آب، چراغ روشن میکنم
***
سرمه میکشم و به خواستگاری مردها میروم
و عبا میپوشم و آرایشگر زنها میشوم
از صدای کلاغ، آواز قناری میشنوم
و هزار ساق خوشتراش مرمری را
به پای طاووس، قلم میکنم
و همیشه در پشت آئینه
خودم را تماشا میکنم
با موهای تو شانه میشوم
و با چشمهای خمارت باردار
***
من دیوانهام
مرا حد بزنید
دخترهای دو رگه را
-که مادرشان سیاه و پدرشان سفیدند-
زیباترین میبینم
و خودم را یک دورگه میدانم
ولی
ساعتها مینشینم به تماشای
چشمهای آبیای
که در قاب طلایی موهای بلند موجدار
روی بوم سفید،
نقاشی شده
و به نظرم
هیچ امضایی
جز لبهای قرمز آبدار
نمیتواند نشانی آن نقاش باشد
***
خط مستقیم
در ذهن هندسهای من
حد فاصل بین مستی و خماری است
که باید
در منحنی تلوتلو خوردنهای یک مست
جستجویش کرد
هر چه قوس منحنی بیشتر
خط مستقیمتر
***
من دیوانهام
مرا حد بزنید
ثواب دارد
قائل به بیحجابیام
و ازدواج دو ناهمجنس را
نه جایز و مستحب
که محال و حرام میدانم
و به نظرم همه دوجنسهاند
و هر کسی میتواند با خودش ازدواج کند
و از خودش بینهایت بچهدار شود
و همهی ما یا از خودمان زن گرفتهایم
یا به خودمان شوهر کردهایم
و این در قیامت روشن میشود
***
من میگویم:
بهترین جای هیات بیرون آن است
و بهترین جای روضه -بهشت-
داغترینش
من در قتلگاه خوشحالم
و در عروسی قاسم گریه میکنم
گریه را دوست دارم
زیرا هر قطره اشک
یک حسین است
و هر حسین
یک خدا
و همهی خداها هم تو هستی
***
به جای خواندن قرآن
خودم را تلاوت میکنم
و این معجزه را کار سادهای
میپندارم
که از همه بر میآید!!
و تو همهای
***
و من دیوانهام
دیوانهی تو
برای همین تا مرا آفریدی
عاشقت شدم
آنچنان که همسرت شدم
و اگر تو هزار تا بودی
با همهیتان ازدواج میکردم
و
از همهیتان بچهدار...
***
من دیوانهام
مرا حد بزنید
خدا خیرتان بدهد
ثواب میکنید
دخترم هم دیوانه است
مادرم هم دیوانه بود
من دیوا...
و لیس علی المجنون حرج
* این پست توسط شمع + در کیمیای میهنبلاگ + ثبت شده است، که در انتقال آرشیو نام نویسنده منتقل نشده است. تاریخ ویرایش: دوشنبه ۱۳۹۹/۰۶/۳۱