راه مبارزه با غم و غصه :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

راه مبارزه با غم و غصه

دوشنبه, ۴ خرداد ۱۳۸۸، ۰۴:۳۳ ب.ظ
                        چه کنیم که غم نخوریم؟اول باید تفکر کرد.انسان غم وغصه دار یک مقدار فکر کند که حالا این غصه ی من آیا مشکل زندگی مرا حل می کند یا نه؟ در روایات اهل بیت و قرآن شریف داریم که غصه،غصه می آورد.در روایات داریم هر کسی غم و غصه ی این دنیا را داشته باشد پراکندگی در کارش به وجود می آید.بسیارند افراد سر درگمی که نمی دانند چه کار کنند.ممکن است چنین کسی از نظر خانه وضعی عالی داشته باشد و از نظر امکانات بالا باشد و از نظر اولاد هم خوب باشد اما باز هم مشکل دارد.امام صادق (ع) می فرماید:می دانی پراکندگی او از کجا پیدا شده است؟از غم وغصه.            در قضیه ی لیلی و مجنون می گویند بعد از آن صدمه هایی که مجنون در عشقش کشید قرار شد لیلی را به او بدهند.رفتند خواستگاری و قبول کردند.لیلی که خودش عاشق بود و طایفه اش هم قبول کردند که این دختر را به مجنون بدهند.درجلسه دوم که رفتند برای تمام شدن کار لیلی مجنون را نپسندید!چرا؟برای اینکه از اثر عشق و غم وغصه گره ای در پیشانی او پیدا شده بود و بالاخره لیلی را به او ندادند و هر دو نفر اینها از فراق عشق یکدیگر مردند.             این روایت چه عالی است:آدمهای غم وغصه خور،کلاف سر درگم هستند و آدمهای باخدا،کلافی که سرش باز لست هم دنیایش با نشاط است و هم آخرتش.             فرض کنید شما همانند آن کلاف سردرگم هستید راه رهایی از آن چیست؟راهش این است که در دل شب بلند شوی و وضو بگیری و در مقابل خدا بایستی و نماز شب بخوانی.اما تاسف باید خورد که این شخص حال نماز شب خواندن هم ندارد.حال نماز صبح را هم ندارد.او باید بپذیرد که مقدر او همین بوده است هر چند که کار به دست نامبارک خودش پیش آمده است ولی بالاخره تقدیر این است.مصائبی که برای انسان پیش می آید دو قسم است:یک قسم مربوط به تقدیر و مصلحتش است و دیگری را هم خودش برای خودش درست می کند و این زیادتر است :هر مصیبتی که پیش می آید به دست خود شماست.            به هر حال غم وغصه خردن چه فایده دارد؟آیه ای در قرآن است که می گوید غم وغصه نخور که فایده ندارد.             برگرفته از کتاب:اخلاق و خودسازی(در مکتب قرآن و اهل بیت(ع))            نوشته :آیةالله حسین مظاهری      
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه