راههای آگاهشدن از احوال اموات در برزخ چیست؟
پرسش
چگونه میتوان از احوال اموات خود در عالم برزخ آگاه شد؟
پاسخ اجمالی
عالم برزخ حد فاصل بین دنیا و قیامت است که احکام و نظام مخصوص به خود را دارد. انسان تا زمانی که در دنیای مادی است با ابزار مادی، توانایی برقراری ارتباط با اهالی برزخ را ندارد و تنها از طریق معصومین (انبیاء و امامان) با مراجعه به کلمات آنان است که میتواند به اطلاعات جامع و مطمئنی از آنچه در آنجا میگذرد، دست یابد.
البته میتوان از طریق راههایی که در ذیل میآید با برزخیان ارتباط برقرار کرد:
۱- تهذیب نفس و سیر و سلوک شرعی به حدی که باعث رهایی جان از تعلقات مادی گردد، در این راه شخص سالک به اندازه و ظرفیت وجودی خود میتواند از احوال مردگان باخبر گردد و از اطلاعات محدودی آگاهی یابد.
۲- احضار ارواح، این راه علاوه بر مشکلاتی که دارد طبق نظر برخی از فقها، از نظر شرعی حرام است.
پاسخ تفصیلی
"برزخ" حد فاصل و حایل و واسطه میان دو چیز (ماده و روح،...) است و "عالم مثال" را از آن جهت عالم برزخ میگویند که حد فاصل میان اجسام کثیفه (مادی) و عالم ارواح مجردّه و حد فاصل میان دنیا و آخرت میباشد.[۱]
در نظام هستى عوالم گوناگونى هست که هر کدام داراى احکامى میباشند. این احکام به لحاظ تفاوت عوالم، با یکدیگر فرق دارند، مثلاً عالم ناسوت یا طبیعت، احکام مخصوص به خود دارد و عالم برزخ احکام مختص به خود. آدمى براى ورود و درک شهودى آن عوالم، باید به صورتى تبدل یابد که بتواند چنین ظرفیتى را پیدا کند. به همین جهت است که انسان با مرگ به تحولى دست مییابد تا بتواند به عالم برزخ وارد گردد؛ و تا چنین تحولی در او ایجاد نشود نمیتواند به طور کامل با برزخ و اهالی آن ارتباط برقرار کرده و از احوال آنها آگاه شود و بر مبنای همین تفاوت درجهی عوالم است که برخى از انسانها بر اثر انجام یک سلسله اعمال و آداب و قدمگذاشتن در وادى سیر و سلوک، ظرفیت فهم و ادراک عوالم بالاتر را در همین دنیا و قبل از مرگ و قیام قیامت احراز کرده، بسیارى از حقایق بر آنها منکشف میگردد. البته علم به کنه و ماهیت آن حقایق بسیار محدود است؛ مگر براى عدهی کمى که با سلوک عملى در همین دنیا به آن عالم راه یافته باشند و علم اجمالى آنها به علم تفصیلى تبدیل شده باشد؛ از این رو، سنخیّت و چگونگى بدنهاى برزخى و... و نعمت و عذابهاى آن براى ما به صورت کامل و دقیق روشن نیست؛ در عین حال از مجموعهى آیات و روایات و تحلیلهاى عقلى میتوان دورنما و کلیاتی از نعمتها و عذابهاى برزخى و قیامت ارایه نمود.[۲]
بنا بر آنچه بیان شد یک راه آگاهشدن از احوال برزخیان تهذیب نفس و بریدن از دنیای فانی است.
راه دیگری که ارتباط با اموات را در عالم برزخ را ممکن میکند احضار ارواح است. احضار روح و ارتباط با ارواح، امری ممکن است، یعنی از نظر عقل محال نیست و میشود کسانی پیدا شوند که بتوانند با روح فردی ارتباط برقرار کنند.
برای وضوح بیشتر سخن به چند مسئله اشاره میکنیم:
۱- انسان از دو بُعد جسم و روح تشکیل شده است؛ جسم بعد از مرگ، جزئی از خاک شده اما روح سر از افلاک درمیآورد و برای همیشه باقی میماند و تا قیامت در عالم برزخ به سر میبرد. و از آنجا که روح، یک امر مادّی نیست، محدودیت ماده را ندارد و به سان اشعهی خورشید که از ورای شیشه و ابر به داخل اتاق و منزل میتابد و هیچ کدام از آنها نمیتواند مانع از حضور و حرکت حیاتآفرین ذرّات آن شود، میتواند در همهجا حاضر شود.[۳]
۲- طبق آیات و احادیث[۴] فراوان این حقیقت به اثبات رسیده است که میتوان با ارواح ارتباط برقرار نمود و ارواح نیز میتوانند با افراد صحبت کنند، همان طور که رسول خدا(ص) با کشتهشدگان قریش (که آنها را در چاه بدر انداختند) صحبت کرد و به آنها فرمود: "شما چه بدهمسایگانی برای رسول خدا بودید...". و در پاسخ به اعتراض عمر که این کار را بیفایده انگاشت فرمود: "ساکت شو ای پسر خطاب، سوگند به خدا که تو از آنها شنواتر نیستی!".[۵]
امیرالمؤمنین علی(ع) نیز بعد از جنگ جمل با کشتهشدگان، صحبت نمود.[۶]
پس اصل امکان ارتباط با ارواح غیر قابل انکار است. بالاتر این که هر یک از ما در عالم خواب بارها با ارواحی که میشناختهایم (مثل اقوام فوتشده) ارتباط برقرار نموده و صحبت کردهایم، و شاید از حوادث آینده خبر دادهاند. اینها همه شواهدی بر امکان ارتباط با ارواح و احضار آنها است.
در اینباره، تجربهی بزرگ مفسّر و قرآنشناس قرن، حضرت علامه طباطبایی(قدس) و نیز برادرش علامه سیدمحمدحسن الهی طباطبایی بهترین مؤید است. ایشان روح پدر و مادر خود را احضار کرده و گزارشهای نهانی از این جهان را گرفته بودند که این قضیه را میتوانید در کتاب مهر تابان مطالعه کنید.[۷]
۳- این نکته قابل انکار نیست که در برخی مواقع، اجنه یا شیاطین خود را، به جای روح شخص معینی جا زده، و ما را فریب دهند (همانطور که از برخی جلسات ارتباط با ارواح نقل شده است) پس همیشه ارتباط با ارواح درست نبوده و برخی مواقع دروغ میباشد، علاوه این احتمال وجود دارد که برخی از افراد شیاد نیز از طریق ارتباط با جن و تسخیر جن، و حتی با استفاده از قوهی تخیل و تردستی بعضی کارها را انجام دهند و چنین وانمود کنند که روح را احضار نمودهاند که انسان هوشیار و آگاه، باید توجه داشته باشد و فریب آنان را نخورد.
۴- هرچند احضار روح، حقیقت دارد، اما در صورتی میتوان به یافتهها و آگاهیها و... اطمینان داشت که این احضار توسط انسانهایی انجام پذیرد که در این راه با مبارزهی نفس و تهذیب آن، به این مقام نائل گشتهاند نه این که با تحمل ریاضتهای بسیار مشکل غیرشرعی به چنین قدرتی دست یافته باشند که در این صورت این راهها از اعتبار برخوردار نیستند و اعتمادی هم به آنها نیست.
البته باید متذکر گردیم که برخی از فقها احضار ارواح را حرام شمرده شده اند.[۸]
در مجموع آنچه بیان شد و با توجه به اینکه نظام عادی خلقت بر این مبنا است که زندهها تنها از طریق وحی میتوانند به اطلاعات جامع و مطمئنی از احوال برزخ و قیامت دسترسی پیدا کنند و راهی مستقیم برای آگاهی از احوال اموات ندارند پس راههایی که اشاره کردیم، قابل تمسک و استفادهی طبیعی نمیباشند و به طور دقیق و تفصیلی نمیتوانند ما را به وضعیت همهی اموات رهنمون باشند و تمام جزئیات نعمتهای آنها و عذابهاى آنها را تبیین نمایند؛ و این به دلیل همان تفاوت ذاتی دو عالم است. در عین حال از مجموعهى آیات و روایات مىتوان دورنما و اطلاعات محدودی از حال و هوای مردگان را با توجه به اعمال و کردارشان در این دنیا به دست آورد و یا در برخی موارد خاص از راه ارتباط با ارواح توسط افراد خاص مطمئن و درستکار میتوان به آگاهیهایی دست یافت.
پ.ن:
[۱]. ر.ک: سید جعفر سجادى، فرهنگ علوم فلسفى و کلامى، چاپ ۱۳۵۷؛ نثر طوبى یا دایرة المعارف لغات قرآن.
[۲]. محمد رضا کاشفى، خدا شناسى و فرجام شناسى، ص ۱۰۰، اقتباس از سوال ۹۳۹.
[۳]. مکارم شیرازی، ناصر، عود ارواح، ص ۶۳ و ۱۳۰
[۴]. مثلا؛ صالح با ارواح قوم خویش سخن گفت، اعراف آیه ۷۷ – ۷۹، یا شعیب با ارواح گذشتگان سخن میگوید، اعراف آیه ۸۵ – ۹۳، همچنین پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم با ارواح انبیا سخن گفته است، زخرف آیه ۴۵ . یا در بقیع با ارواح مردگان به سخن پرداخت. نک: طبقات ابن سعد ج ۲ – ص ۲۰۴ – سیره ابن هشام ج ۱ ص ۴۵۳. امیرالمومنین زمانی که از صفین برمیگشت در کنار قبرستان کوفه ایستاد و فرمود ای ساکنان خانههای وحشتزا و نقاط فقر و گورهای تاریک؛ ای همآغوشان با خاک و دورماندگان از وطن! ای مظاهر وحشت و ترس! شما بر ما سبقت گرفتید و ما به شما میپیوندیم. من شما را آگاه میسازم خانههای شما تصاحب شد، همسرانتان ازدواج کردند، ثروتهایتان تقسیم شد، چه خبری پیش شماست؟ و آنگاه رو کرد به یاران و فرمود اگر به آنان اجازه داده میشد که سخن بگویند جواب میدادند که بهترین توشه تقوا است. نهج البلاغه خطبه ۱۷۹. نک: سبحانی، جعفر، اصالت روح.
[۵]. بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۵۴، چ آخوندی.
[۶]. حسینی طهرانی، معادشناسی، ج۲، ص ۲۴۲.
[۷]. حسینی تهرانی محمد حسین ،مهر تابان، (درباره زندگی علامه طباطبایی).
[۸]. « و یلحق بذالک [السحر] استخدام الملائکة و احضار الجن و تسخیرهم و احضار الارواح و تسخیرها و امثال ذالک ...» تحریر الوسیلة، ج ۱؛ المکاسب المحرمه، مسئله ی، ۱۶.